لزوم استفاده از سرپرست برای تغییر کادر مدیریتی
با شروع دولت جدید، انتظار عمومی و البته معقول این است که در سریع ترین زمان ممکن، تیم های مدیریتی قبل، جای خود را به تیم های با انگیزه و البته همسو با تفکر دولت دکتر رییسی داده، تا آواربرداری معظلات به جا مانده از دولت قبل(خصوصا در لرستان مظلوم) به سرعت و جدیت آغاز شود.
همای سعادت آنلاین-یادداشت- اما همگان دیدند که روند این تغییر مدیریت در کشور کند پیش می رود، دلایلی را می توان برای این داستان رصد کرد که برخی در ادمه تقدیم خوانندگان می شود.
*وجود ستادهای انتخاباتی گوناگون؛ توضیح اینکه، در انتخابات ستادهای گوناگون در حمایت از دکتر رییسی بر پا شد که طبیعتا بعد از انتخابات همه ی این ستادها خود را ذینفع و محق در پیروزی دولت دانسته و هر کدام به فراخور لیستی پیشنهادی برای مدیریتهای استانها داشته و جالب اینکه هر ستادی، در دولت سرخطی دارد، یا بقول معروف بیکس نیستو گزینه های خود را از طرق مختلف به وزرا و معاونین رسانده و البته تمام سعیش را کرده تا گزینه اش مسئولیت را بپذیرد.تا اینجای داستان طبیعی است، اما شما لحاظ کنید، تعداد ستادها را و تعداد گزینه ها را و اضافهکنید جنگ گزینه ها و بی تقوایی در تخریب دیگر گزینه ها و البته حمله به گزینه های استانداران را و تصور کنید چه پیش می آید.
*نمایندگان فعلی و نمایندگان ادوار؛ در این زمینه حرف زدن حکم زیره بهکرمان بردن را دارد و آگاهان فضای فکری استان،عمق فاجعه و درد این داستان را می دانند و بارها قلم فرسایی کرده اند.
* دخالتهای برخی معاون وزیران؛ معاون وزرا خود در اتتصاب مدیران ملاحظاتی دارند، یعنی ترجیح میدهند مهره هماهنگ خودشان در مسند باشد، چراکه از این رهگذر، به برنامه ها و مطامع خاص خودشان خواهند رسید، نقش این گونه ای معاونین وزرا در انتصابات کم نیست،خصوصا وقتی در استانی (مثل لرستان )شاهد چند صدایی و تخریب گزینه ها میشوند، با خود می گویند، حالا که اینها افتراق دارند، ما هم گزینه خودمان را جا سازی میکنیم.
*ایده کلی در دولت رییسی وجود دارد، که از قلع و قمع و بقول مرسوم تغییرات دفعی و جمعی مدیران حذر بایدکرد، و یا بقولی در میان مدیران دولت قبل آنانی که اهل خدمت بوده اند نگهداری شوند،این ایده گرچه در نظر خوب است و نوید عقلانیت می دهد، اما با توجه به موارد فوق که گفته شد، خود به عاملی برای تغییرات لاک پشتی مدیریتها بدل شده و تقریبا تمام مدیران دولت قبل خود را خدمتگزار و محق ماندن می دانند و با بدنه وزارتهای متبوعه لابی سنگینی را راه انداخته اند. این عوامل کار استانداران را در کل کشور سخت کرده است و لرستان هم نه تنها جدای از این ماجرا نیست، بلکه با توجه به ویژگیهای خاص خودش تقریبا از نظر کارشکنی در کار استاندار سر آمد است.
حال چاره چیست؟ بنظر نگارنده چاره اورژانس فعلا ، تعیین سرپرست برای دستگاه ها ودوایر دولتی که کماکان مدیریت های قبلی برآنان فرمان می رانند، است.
چاره نهایی چیست؟ بنظر می رسد با ادامه روند فعلی،استانداران چاره ندارند مگر از شخص رییس جمهور استمداد کنند، تا با ورود معاون اول، ورزا از طریق قانونی مجبور شوند که بهگزینه های استانداران تمکین کنند، و صد البته واقع هم باید اینگونه باشد، چون این استاندار است که بار مشکلات استان را بر پیش دارد و برای برنامه هایش حق دارد تیمی هماهنگ بچیند ونیز این استاندار است که به افکار عمومی فردا باید پاسخ دهد.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰