مسیر ناهموار توسعه در لرستان

به عنوان شاگرد جامعه شناسی آنچه را که در مبحث توسعه یاد گرفته ام این است که توسعه اقتصادی در بسترهای اجتماعی و فرهنگی خاص رخ می دهد. اگر توسعه را به معنای تعادل میان بخش های مختلف حیات اجتماعی، افزایش کیفیت زندگی، درآمد و … در نظر بگیریم، از گذشته های خیلی دور همه جوامع و انسانها در پی افزایش برخی از این شاخص ها بوده اند و اکنون نیز هستند.

همای سعادت آنلاین-یادداشت- اما چرا اکثر جوامع در دستیابی به آنها ناکام و به اصطلاح هنوز اندر خم یک کوچه اند؟! از عوامل مختلفی در دو سطح خرد و کلان تحت عنوان روابط اجتماعی مردم با همدیگر، کارگزاران دولتی با مردم، روابط کارگزاران دولتی با همدیگر و روابط دولت ها با کشورها و همسایگانش می توان نام برد و به بخشی از آن در این یاداشت اشاره می شود که آن هم نحوه روابط مردم با همدیگر و روابط دولت و مردم با هم که تحت عنوان عوامل اجتماعی و فرهنگی از آنها یاد می شود. به نظر می رسد مهمترین پیش شرط یا ملازم توسعه اقتصادی، تغییرات اندیشه ای و فکری است. اندیشه ها را متفکران، عالمان و فیلسوفان و … در حوزه های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی تولید و به مرور جزئی از فرهنگ یک جامعه می شوند و یا باید بشوند و سپس توسط سیاستگزاران و برنامه ریزان اجتماعی آن فضیلت های تولید شده در حوزه های مختلف عملیاتی می شوند. بدون یک تحول عمیق در جهان بینی اکثریت مردمان یک جامعه و یا حکمرانان آنان نمی توان امیدی به موفقیت برنامه ها و الگوهای توسعه داشت. در پی دگرگونی های فکری و فرهنگی متناسب با وضعیت های موجود، در ذهن مردم و بالادستان آنان است که مسیر توسعه اقتصادی هموار می گردد. یک دیالکتیک وجود دارد رشد و توسعه اقتصادی در مراحل اولیه آن، تابعی از تحولات اجتماعی، فرهنگی، سیاسی هستند که در اصطلاح به آنان تحولات ساختاری می گویند. متناسب با این تحولات در جوامع ساختار توسعه ای شکل می گیرد که راه را برای تغییرات در حوزه های دیگر هموار می کند.

بدون اینکه ساختار توسعه ای در یک جامعه ای شکل بگیرد اجرای اغلب برنامه های توسعه با شکست مواجه می شوند. به بیان ساده تر ضرر اجرای آنان از سودشان بیشتر خواهد بود. مثالی می زنم در اتحاد جماهیر شوروی تا زمانی که از لحاظ ذهنی و تفکری با اجرای ناقص فقط یک ایده در پی دستیابی به توسعه اقتصادی (تولید و توزیع و مصرف) بودند، اکثر اقدامات توسعه ای جز فقر همه گیر برای مردم دستاوردچندانی نداشت. همچنین در اکثر کشورهای تازه استقلال یافته از شوروری سابق، هر اندازه، هر کدام از آن کشورها از الگوها و مدل تک بعدی توسعه اقتصاد محور شوروری فاصله گرفته اند، به همان اندازه یا بیشتر در توسعه اقتصادی موفق بوده اند. یا در ژاپن توسعه اقتصادی از زمانی شروع شد که همپای آن در ذهن و اندیشه بالادستان ژاپنی و مردمان ژاپنی تحولاتی شگرفی به وجود آمد. می توان گفت از رهگذر توسعه اجتماعی و فرهنگی و سیاسی است که می توان بر فقر گسترده و کمیابی ها غلبه نمود. شواهد نشان می دهد اکثر کشورهای که فقط بر بعد اقتصادی یا یکی از مولفه های اقتصادی توسعه تاکید یا اصرار داشته اند عموما با فقر گسترده و کمیبابی های عمومی روبرو شده اند. با این مقدمه به برخی از موانع توسعه در لرستان اشاره می شود زیرا به نظر می رسد لرستان راه پر پیچ و خمی برای توسعه دارد بسیاری از کنش های اجتماعی و فرهنگی و یا کنش های که تحت عنوان سیاسی از آنان یاد می شود در لرستان سد راه توسعه هستند. عمده مشکلات و موانع توسعه اقتصادی در استان لرستان مربوط به عوامل اجتماعی و فرهنگی و بیشتر در سطح خرد است، که باعث شده است در لرستان همیشه چرخ بر مدار توسعه نیافتگی و محرومیت بچرخد و مداخلات توسعه ای را نیز با شکست مواجه کند(برخی از این عوامل کم و بیش در دیگر نقاط ایران وجود دارد) اما ویژگی های فرهنگی خاصی در لرستان وجود دارد که آن را از سایر نقاط ایران متمایز می کند که به اختصار به برخی از آنان اشاره می شود:

۱- هر چند در استان لرستان به خصوص در مرکز استان نسبت به دیگر مراکز استانی کشور، کمترین میزان اقلیت ها قومی زبانی و فرهنگی را دارد، اما این به این معنا نیست که این وضعیت از لحاظ ظاهری یکدست اجتماعی و فرهنگی باعث گردیده برای لرستان دستاورد مهمی داشته باشد، در درون این یکدستی ظاهری انواع شکل های تعارض پنهان و آشکار وجود دارد. شکل آشکار آن به وضوح در انتخابات و در هنگام رای دادن ها خود را نشان می دهد. شکل های نیمه پنهان و پنهان آن به صورت مختلف از جمله افزایش میزان آسیب ها و مشکلات اجتماعی، شکایت ها و تخریب هایی است که علیه همدیگر و مدیران مختلف وجود دارد. لرستان در این مورد وضعیت خاص و منحصر به فردی دارد.

۲- تضارب آرا شکل دیگری است که می تواند به توسعه اقتصادی در جامعه منجر شود. اما در لرستان در بیشتر موارد تضارب آرا به معنی کینه و نفرت نسبت به طرف مقابل است و در این راستا برخی تمام هم و غم آنان این است که دیگری رقیب را با انواع شکل ها و شیوه های رایج و غیر رایج و یا هر آنچه را که توان بسیج کردن آن را دارند و یا می توانند قدرت او را افزون کند تضعیف تا به اهداف خود که در برخی موارد نیز غیر قانونی است برسند.

۳- در لرستان بر خلاف استان های توسعه یافته دیگر ایران، قواعد بازی های سیاسی و مدیریتی کمتر رعایت می شود بدین منظور برخی گروه ها و افراد می خواهند سروری و ریاست خود را جاودانه نمایند و برای این منظور خود را به هر آب و آتشی می زنند و با زبان و ادبیات های غیر رایج، غیر بورکراتیک، مبالغه آمیز و تهدید آمیز، قواعد و ایستارهای اجتماعی و عرفی و قانونی و… را برای رسیدن به منافع خود تعریفی زیر پا می گذارند و تخم کینه و نفرت را در درون استان افزایش می دهند و به باز تولید ویژگی های فرهنگی و اجتماعی ضد توسعه ایی کمک می کنند. این عامل یکی از مهمترین عوامل سد راه توسعه در لرستان است زیرا بیم آن می رود به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود.

۴- باز تولید روابط سنتی ایلی و قبیله ای مضر در درون نهادهای مدرن و سازمانی به عنوان یکی از مهمترین آفت ها و موانع توسعه در لرستان است. ناکارآمدی و تضعیف قانون به عنوان یک میثاق اجتماعی را به دنبال دارد. در درون سازمان ها افراد عموما به دو گروه تقسیم می شوند، حال اینکه جمعیت کدام گروه در سازمانی خاص بیشتر یا کمتر است مهم نیست، بلکه میزان فعالیت آنان است که اثر گذار است. این دو گروه در مواقع مختلف خود را به جریان های سیاسی و … منتسب می کنند ولی آنچه مهم است رسیدن به قدرت برای ساقط کردن رقیب از قدرت به هر قیمتی است.

۵- فرسایش توان و زمان مفید افراد و انتظار از آنان برای شرکت در جلساتی که هیچ دستاوردی برای سازمان در پی ندارد. شرکت در برخی از این جلسات که می توان آنها را جلسات احترامی و شر مرسان و بدون خروجی خاص برای سازمان نام نهاد در بیشتر موارد محتمل هزینه های اضافی برای سازمان ها است زیرا هر سازمانی یک نهاد خاص است و باید بر اساس منطق خاص همان سازمان برای پیشبرد آن خلاقیت های لازم صورت بگیرد. فردی که باید تمام وقت در خدمت اهداف نهادی خود باشد و بر اساس دستورالعمل ها و بخش نامه مربوطه عمل نماید در بیشتر موارد باید وقت خویش را در جلساتی بگذارند که هیچ مزیتی برای سازمان ندارد. این جلسات انواع مختلفی دارد از جمله شرکت در متینگ های اداری سازمان غیر مرتبط و بدون دستاورد و بدون توجیه، شرکت در جلسات افراد و گروه های غیر سازمانی و … است. عدم شرکت در این جلسات عموما بدون دستاورد، که با انواع پیشنهادهای غیر تخصصی و ابهام آمیز و غیر عملیاتی همراه است پیامدهای زیادی برای شرکت نکرده، به همراه دارد از جمله متهم شدن به عدم تعامل، عدم پایبندی، ناتوانی، بی درایتی، ضدیت با افراد که انواع تبلیغ های منفی و طورمار نویسی های بر علیه او را نیز به همراه دارد. این موضوع که یک ویژگی عام اکثر سازمان های کشور می تواند باشد، ناکارآمدی و اختلال سازمانی را افزایش می دهد.

۶- در برخی منابع از لرستان به نام سرزمین دارالغرور یاد شده است. اما اینکه این غرور چقدر توانسته است به رشد این استان کمک کند نیاز به پژوهش و بررسی بیشتر دارد .شاید با جستجو در منابع تاریخی و مقایسه نمونه های مختلف بتوان شواهدی مبنی بر مفید بودن غرور برای توسعه پیدا کرد، اما آنچه امروز غرورجمعی و فردی یک ملت را لکه دار کند آسیب ها و مسائل و اجتماعی رو به گسترش است. وجود عواملی از قبیل خودکشی بیکاری، فقر، قتل و … در هر جامعه ای غرور آن جامعه را با خاک یکسان می کند. اما در لرستان حساسیت به این مسائل و آسیب ها به نظر می رسد تبدیل به یک مساله عمومی و جمعی که بتواند غرور جمعی را لکه دار کند نشده است. زیرا فراوان مشاهده می شود یک جوان در برخی مواقع حداقل تا ۳۰ سالگی یا بیشتر در منزل پدری است و از حقوق مستمری آنان هزینه های زندگی خویش را تامین می کند، یا منتظر است که پول یارانه به حساب او واریز شود در چنین مواردی غرور او لکه دار نمی شود. اما همین فرد نوعی اگر در یک محیط شخصی، اداری یا همسایه ای به او سلام نشود یا از او در رانندگی سبقت بگیرند و یا یک فرد توانمندتر از او یا شبکه خویشاوندی او عملی را انجام دهد که به مذاق او خوش نیاید مثلا در یک مسابقه ورزشی دوست یا برادرش و… شکست خورده است، غرورش بسیار لکه دار می شود و هر اقدامی از جانب او محتمل است. اقدام هایی که در بسیاری از موارد به پیامدهای زیانبار آن برای خود در آینده توجهی ندارد. غرور فرد نوعی برای چیزهای که هیچ دستاورد مادی و معنوی برای او به همراه ندارد در برخی موارد فوران می کند به عنوان مثال اینکه فردی از طایفه آنان پست یا منصبی بگیرد بدون اینکه هیچ نفع شخصی یا جمعی برای آنان داشته باشد بسیار به آن می بالند و قدرت آن شخص را به عنوان قدرت خود می دانند. این غرور هم اکنون به طرق مختلف در استان در مناسبات مختلف نقش دارد. این عامل باعث می شود هزینه های تغییرات مثبت در لرستان افزایش و افراد ضعیف با پشتیبانی های خاصی که دارند سکاندار امور شوند و نتیجه آن چیزی جز عدم توسعه بیشتر را به دنبال ندارد.

۷- دخالت برخی ها در اموری تخصصی که هیچ دانشی در آن ندارند و پافشاری و پی گیری بسیار زیاد جهت اثبات ادعاهای عموما غلط خویش، هر اندازه که در این زمینه ها جسور می باشند به همان اندازه یا بیشتر در جهت انجام وظایف قانونی و سازمانی خویش ناکارآمد و غیر جسور و به عناوین مختلف از زیر بار وظایف محوله شانه خالی می کنند.

۸- تاریخ اجتماعی لرستان تاریخی عشایری و مبتنی بر قشربندی اجتماعی خاص خود بوده است. این ساخت اجتماعی عشایری و سنتی به گونه ای بوده است که امکان تحرک اجتماعی و ارتقا به سلسله مراتب اجتماعی بالا بسیار سخت بوده است. شاید بتوان گفت نوعی از کاستی در این جوامع وجود داشته است. به ندرت در گذشته امکان تحرک اجتماعی به موقعیت های فرادستی و فرماندهی مشاهده می شود. بجز تعداد محدودی از جمله خوانین و کدخدایان (البته برای کدخدایانی که از قشر خوانین بوده اند) برای بقیه مردم یک نوع انسداد اجتماعی وجود داشته است. با دگرگونی نسبی ساخت اجتماعی کهن از میانه ها دوره پهلوی دوم، تلاش برای رسیدن به قدرت(با برد متوسط و محلی) به شدت و ولع بسیار رشد داشته است. احتمالا دلیل آن مربوط است به اینکه چون اکثر افراد این مناطق جنبه های از قدرت ملموس کدخدا و خوانین را به صورت مستقیم تجربه یا به صورت روایتی از بزرگان یا سالمندان خویش شنیده اند. بنابراین غالبا تلقی آنان از منصب مدیریتی تلقی مبتنی بر ارباب رعیتی است که بتوانند از این طریق به اصطلاح نامی در کنند و در بهترین حالت عملکرد آنان کدخدا گونه است؛ البته نه به مانند کد خدای سنتی که دارای زور بازوی فرزندان، قدرت محلی و سرمایه مادی و غیر مادی محلی بود، بلکه کدخدایی که هیچ قدرت ذاتی یا ویژگی خاصی ندارد و برای جبران آن کاستی های سنتی با منتسب کردن خود به افراد و گروه ها و سازمان های مختلف که در برخی موارد به آنان باوری نیز ندارند سعی در مشروع جلوه دادن خویش دارد که بتواند نیات برآمده از خروجی فرهنگی دوران کدخدایی را در یک جامعه مدرن پی بگیرد. چنین ذهن برآمده از نظام کهن اجتماعی سنتی قوی طایفه ای و ناکارآمد، تمام قد به مقابله با هر نوخواهی و مدرن شدن و اجرای قوانین می پردازد و مانع هر خدمات رسانی و پاسخگویی جز از مجرای خود می شود. در چنین حالتی قانون که یک پدیده مدرن و یک توافق جمعی است تا جای که منافع او را به خطر نیندازد و به رشد، قوام و بقای او کمک نماید اجرا می شود.

۹- به نظر می رسد مفهوم توسعه اجتماعی به عنوان پیش شرط توسعه اقتصادی در لرستان مفهومی مغفول و فراموش شده است. در بین مردم و حتی برخی نخبگان محلی این مفهوم نا شناخته است. با مشاهده شعارهای اکثر شرکت کنندگان در کارزارهای انتخاباتی، به ندرت عناصری از توسعه اجتماعی در شعارهای انتخاباتی آنان یافت شود در عمده شعارها چه بازندگان و چه منتخبان ادوار گذشته آنچه فراوان مشاهده می شود، نام بردن از عناصری از توسعه اقتصادی است که با نگاهی از پایین به بالا و از طریق رایزنی با مرکز به دنبال تحقق آن در داخل استان لرستان می باشند .در بیشتر اوقات برای اکثر طرح ها از جمله طرح های کلان و راهبردی از قبیل سد و راه آهن و… عموما نیز موفق نبوده اند.

۱۰- در نهایت به نظر می رسد توسعه نهادی در لرستان با اختلال مواجه است و بیشتر شاهد توسعه نیافتگی نهادی هستیم تا توسعه یافتگی نهادی؛ دلیل اساسی این اختلال و کژکارکردی بخشی از آن مربوط به نیروی انسانی است که نه بر مبنای علم و تخصص و مهارت توسعه ای بلکه بر مبنای مولفه های سنتی ناکارآمد و در تناقض با توسعه فضای نهادی سازمانها و نهادهای دولتی توسعه را هم تحت تاثیر کنشگری های غیر توسعه ای و رفتارهای بی بنیاد علمی قرار می دهند و با باز تولید کردن فرهنگ رفتاری ماقبل مدرن در سازمان های مدرن که قاعدتا بایستی کارکرد توسعه ای داشته باشند، نهادهای مدرن توسعه ای را از مدار توسعه خارج می کنند.

دکترحسن رضا یوسفوند عضو هیات علمی جامعه شناسی و رئیس دانشگاه پیام نور لرستان

انتهای پیام/