حاج قاسم مبیّن مکتب ایثار و آزادگی در قرن جدید

در تمام جوامع انسانی،شخصیت ها و اسطوره هایی وجود دارند که می توانند با اقدامات خود سنگ بنایی برای رشد و بینش جامعه ایجاد کنند و الگوهای ذهنی برای نسل زمان خود و مابعد خود بوده و در عین حال منجر به خلق بهترین دستاوردهای ملی شوند.

یادداشت-همای سعادت آنلاین- ایران اسلامی نیز فارغ از این بحث نبوده و همواره در ادوار مختلف تاریخ،انسانهای تاریخ سازی را بر خود دیده که با اقدامات عملی و تفکری آنان سر منشاء رشد فکری جامعه ی شده اند.انسان های برجسته و نیک نامی چون آریو برزنها و کیان ایرانی و… در زمره اینان قرار دارند و اما در عصر حاضر ایران اسلامی شخصیت برجسته ای چون حاج” قاسم سلیمانی”را در دامان خود پروراند که سرتا سر وجودش صفا بود و اقتدار، اندیشه و تفکرش مملو از تدبیر بود و درایت.شخصیتی که از هر نظر خاص بود و اینک برای تبیین جایگاه انسانی اش مقاله ها باید نوشت و سالها باید با تعمق و تامل در رفتار و گفتارش، مکتب بی نظیرش را بازگو کرد تا جلوه گر مسیر و هدایت گر آیندگان باشد…

حاج قاسم را به نقل از مقام معظم رهبری باید اینگونه تعبیر کرد: او هرگز یک فرد نبود بلکه یک مکتب بود.مکتبی انسان ساز که قرنها طول خواهد کشید، نمونه اش از دامان مادری زاییده شود و تا شاید سنگ بنای تفکری را پایه گذاری کند و رهروانی را بر گرد مکتبش جمع کند.مکتب حاج “قاسم” همان مکتب ایثار بود که به تاسی از حضرت عباس (ع) صحنه ای بی نظیر در کربلای معلی را خلق کرد و او اینک رهرو راه نایب بر حق امام زمانش بود و از آن جهت که با اخلاص نیتش در راه وطن آماده ی جان سپاری بود و با آزاد مرد بودنش و عدم وابستگی اش به جناح سیاسی و فقط ندای آزادگی و آزاده بودن را سر داد و نه در بند هوا و هوس و مطامع مادی و قدرت سیاسی بود و‌نه هم رغبتی به آن نشان داد. قطع به یقین محبوبیتش به واسطه منش پاک و روح بلندش در نزد ملت شکل گرفته بود و اما او فارغ از این نگاه مادیگرایانه راهش را پیش از آن انتخاب کرده بود.شهادت در راه امام و وطن در مکتب حاج قاسم همچون نگینی بر پیشانی آن می درخشید و در نتیجه به بیراهه رفتن و به دنبال مطامع دنیوی و فردی رفتن در این مکتب هیچ جایگاهی نداشت.

فارغ از این مسائل مکتب حاج قاسم نویدبخش قرار گرفتن خیل عظیمی از جوانان وطن و حتی برون مرزی در مسیر آزادگی و پیوستن به مبارزه علیه بیدادگران و دنیاپرستان غربی بود که بر منافع ملی شان سیطره پیدا کرده و سالها آنان را در یوغ اسارت نگه داشته بودند و در این مکتب آموختند که ایستادگی و مقاومت در راه عزت و آزادگی تجلی شرف است و ایمان که شهادت می طلبد و در این راه مسلک تشییع را برگزیدند که اتحاد و همبستگی امت اسلام را برای عبور از جور پذیرفتند.و به مصداقش می توام از راهپیمایی اربعین حسینی نام برد که بازگو کننده این حقیقت است.
و دیدیم شور حضور گرم میلیونها انسان را که در مراسم تشییع پیکر مطهرش چه غوغایی در عالم به پا کردند. به گونه ای که دشمن دون و قسم خورده که حتی از پیکر شهیدش هراس بر دل گرفت و فهمیدند که شاید حاج قاسم را به شهادت رساندند، اما او مکتبی پرورش داده که بقای عمرشان را در منطقه به مخاطره خواهد انداخت و از این پس دیگر مجالی برای غارت و چپاول و به تاراج بردن منافع ملی کشورهای منطقه را نخواهند داشت.و این یعنی خلق حماسه ای نوین به دستان اسطوره ای ملی از مهد شیران ایران زمین به نام حاج قاسم سلیمانی.

از دیگر اوصافش بایدچنین یاد کرد که او تنها یک نظامی صرف نبود و از قضا تنها ژنرالی بود که هیچ تصویری از وی که سلاح به دست بگیرد و به آن حمل سلاح عشق بورزد، تاکنون دیده نشده و این مهم خود گویای برتری تفکر و اندیشه، تعقل،درایت و هوش سرشارش در طراحی مسائل استراتژیکی دارد و در مکتبش راهبردی عمل نمودن مهمتر از به کارگیری غیرمتعارف تسلیحات نظامی بود و در نتیجه نشان داد که بیشترین دقت را به عمل باید آورد تا کمترین کشتار در بشریت صورت گیرد.حتی اگر پای دشمنی وحشی در کار باشد و هر چند که به خوبی می دانست داعش مزدور و رذل هرگز رحم نخواهد کرد و اما یک حاج قاسم و یک مکتب او هدایتگر این مرحله نفسانی محسوب می شدند و بر نفس اماره تاخت تا عمر شرف و انسانیت به مصداق مولایش علی(ع) که ترحم کرد بر ابن مجلم مرادی کماکان باقی بماند.

نکته دیگر اینکه مکتب حاج قاسم، بر هم زننده ی تمام معادلات سیاسی منطقه ای بود.از این حیث که نگاه سیاسیون و رهبران منطقه هرگز به دور از تحرکات اندیشه محور او نبود و در نتیجه در پی فراهم کردن اسباب حذف وجودش برآمدند اما غافل از آنکه جسم حاج قاسم خود آماده پرواز بوده تا پس از آن مکتبش جریان ساز تار یخ مابعد او شود.بی تردید حاج قاسم ستاره ای نوظهور در جهان اسلام محسوب می شود که برای حفظ مکتب او ضروری است به عنوان یک الگوی ملی گرای مسلمان اندیشکده ها تاسیس شوند و برای انتقال روش و بینش و زندگی سراسر حماسه و اخلاصش سالها باید کار پژوهشی شود و عملگرایی ناب او را باید با علم و دانش روز در حوزه علوم انسانی بارها و بارها تلفیق کرد که اندوخته ای گرانسنگ را برای انسانیت به ارمغان آورد.

و در آخر باید اذعان داشت که حاج قاسم سلیمانی سرمایه ای ارزشمند برای تاریخ معاصر ایران زمین بود.گوهری ناب که رهروانش ادامه دهنده ی راهش خواهند بود و در این مسیر غرق در مکتب حاج قاسم شدن یعنی رسیدن به کمال و خرد.

فاطمه سعادت راد
انتهای پیام/