خدمت به اسلام و انقلاب ماندگار است
شهید «پیرولی سگوند» در وصیتنامه خود نوشته است: باید به رضای خدا راضی بود،مال دنیا ارزش ندارد، تنها چیزی که میماند خدمت به اسلام و این انقلاب است.
یادداشت-شهید پیرولی سگوند هشتم تیر ۱۳۳۳، در روستای فتحآباد آبستان از توابع شهرستان خرمآباد به دنیا آمد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و سوم تیر ۱۳۶۱، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به پاها، شهید شد. مزار وی در شهرستان زادگاهش واقع است.
وصیتنامه شهید:
بسم الله الرحمن الرحیم
بگو ای پیغمبر نماز من، اطاعت من، زندگی من و مردن من فقط برای خداوند عالمیان باشد.
بهنام خداوند متعال و بخشنده و مهربان و با درود به رهبر کبیر و عزیز انقلاب و به روان پاک شهیدان از کربلای حسینی تا کربلای خمینی و با درود به مردم قهرمان و شهیدپرور ایران و درود بر شما ای پدر و مادر بزرگوار که اینچنین فرزندی را در راه خداوند دادید و امانتی که خداوند به شما عطا کرده بود بهخوبی تربیت کردید.
تا به حال من مرده بودم و این لحظه آغاز جهاد و شهادت است و چقدر شهادت در راه خدا زیباست و به مانند گل محمدی باقیماند که وارثان خون پاک شهید از آن میبویند. خدایا شهادتم را در راه اسلام و قرآن که خاری در چشم دشمنان است بپذیر آمین رب العالمین.
باری پدر و مادر عزیز از سرگذشت زندگی من ناراحت نباشید. من یک ماموریت خدایی داشتم که آن را به اراده خدا به پایان رساندم. درباره من زیاد فکر نکنید، من عاشق این انقلاب و رهبری امام عزیز امت بودم و شهر به شهر گشتم و برای این انقلاب تبلیغ کردم و تا آنجا که توانستم خدمت ناچیزی کردم.
خیلی دلم میخواست شما را زیارت کنم ولی خداوند اجازه نداد باید به رضای خدا راضی بود. مال دنیا ارزش ندارد، تنها چیزی که میماند خدمت به اسلام و این انقلاب است. من از شما میخواهم تمام برادرانی که در گردن من حق دارند آنها را راضی کنید، در عوض خداوند در خزانه غیب میدهد.
من هرچه داشتم در راه این انقلاب دادم و حالا هم بار دوم من است که به جبهه میآیم. بار اول چهار ماه ماندم در جبهه خرمشهر و آبادان و حالا هم نزدیک دو ماه است در جبهه هستم. در جنگ هم شاهد قدرت خداوند بودم. به خدا قسم هرکسی به این انقلاب و رهبری امام خمینی دشمنی بکند کافر است و به آتش جهنم گرفتار خواهد شد.
من شما همگی عزیزان را نصیحت میکنم اگر تا حالا به اندازه یک ذره دشمن و یا شک به این انقلاب داشتید توبه کنید و الا به سرنوشت شاه و امثالهم گرفتار میشوید. تا توان دارید با جان و مال به این انقلاب خدمت کنید و مزیت این منافقان از خدا بیخبر را نخواهید. دست از حسین زمان نکشید و با یزیدیان همپیمان نشوید و دست امام حسین در تاریکی ننویسید و فرار کنید.
باز هم میگویم زیاد درباره سرنوشت من فکر نکنید من یک ماموریت الهی داشتم و اگر کسی چیزی به شما گفت ناراحت نشوید، طرف حساب او خداست برای من گریه نکنید. هرکجا که دلتان خواست مرا به خاک بسپارید. اگر انشاءالله من پیش خداوند آبرویی پیدا کردم شما را همگی دعا میکنم تا قیامت و دعای شهید پیش خدا قبول میشود.
در ضمن من نمیتوانم اسم همه عزیزان را بنویسم دست همه شما را بوسم. همه را سلام و دعا میرسانم. هر وقت به یاد من افتادید به یاد تنهایی امام حسین بیفتید و برای او گریه کنید ما هرچه داریم از امام حسین و اولاد اوست دست از دامن علی (ع) و خانواده امیرالمومنین برندارید تا عاقبت به خیر شوید.
خدایا خدایا برای حفظ اسلام تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار.
انتهای خبر/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰