بن مایه های فرهنگی و هویتی در ورزشگاه آزادی لرزید

حمایت عده ای انسان نما و در پوشش یک تیم لیدری و منسجم و هماهنگ شده در ورزشگاه آزادی بن مایه های تاریخی و هویتی ملت ایران را لرزاند.

یادداشت-در چند روز گذشته شاهد موجی از انتشار تصاویر،کلیپ ها و کامنت های مختلف از حواشی بازی تراکتور و پرسپولیس بودیم که بیشترین آن هجمه های برنامه ریزی شده علیه علیرضا بیرانوند دروازه بان باسابقه تیم ملی بود.هر چند که در یکی دو ماه گذشته بنا به مشاهدات عینی در بستر شبکه های اجتماعی مشخص بود که باندهای مخرب و هدایت شده ای وارد عمل شده و مترصد فرصتی مناسب بودند تا به صورت هماهنگ شده به منظور تخریب وجهه و شخصیت این ورزشکار ملی پوش وارد عمل شوند.

دروازه بانی که بدون کوچکترین وابستگی به بزرگان ورزش صرفا با به کارگیری توانمندی و استعدادهای ذاتی خود توانسته بود رقبای خود را کنار بزند و الحق والانصاف در عرصه های مختلف افتخارآفرینی های را خلق کرد که در تاریخ فوتبال ایران اگر بی نظیر نبود حقاً کم نظیر بود.

اما هدف از نگارش این یادداشت اشاره به حواشی بسیار نامتناسبی بود که فرهنگ ملی ایرانیان را خدشه دار کرد.فرهنگ و هویت ملی که اساسا مهم ترین عامل وحدت ملی میان اقوام ایرانی بوده و آن را مایه غرور و فخر خود می دانستیم به گونه ای که در قیاس خود با سایر ملل همواره بر آن تاکید داشتیم و مهم ترین وجه تمایز ما با دیگران در همین هویت و فرهنگ مزین به اخلاق نهفته بود.اینک با حمایت عده ای انسان نما و در پوشش یک تیم لیدری و منسجم و هماهنگ شده در ورزشگاه آزادی بن مایه های تاریخی و هویتی ملت ایران را لرزاند. فرهنگ و شکوه و جاودانگی که مهم ترین عنصر پیوند دهنده ملی است و همواره در محافل مختلف جهانی، دیگران بر آن غبطه می خوردند با نمایش این نابهنجاری های اخلاقی و اجتماعی به شدت تخریب شد.

بحث ما صرفا پرداختن به شخص “علیرضا بیرانوند” نیست هر چند که در جاهایی نیز رفتار وی شاید قابل انتقاد باشد که آن هم برگرفته از همان سادگی و صداقت و یک رنگی او بوده و عموم جامعه با این سبک و سیاق رفتاری اش لذت می بردند و محبوبیت نخست وی نیز در همین صداقت پیشگی او بود که این روزها متاسفانه عده ای نااهل، ناجوانمردانه از آن به عنوان ابزاری برای تخربیش استفاده کردند.

روی سخن دیگر ما با کسانی است که از انتشار اینگونه تصاویر در فضای مجازی به منظور افزایش مخاطب خود کوتاهی نکردند و به جای انتقاد از این رفتار هوادار نماها بر عمق گسل فرهنگی_ ورزشی افزودند و اذعان دارم آسیب این انتشار نیز کمتر از آسیب های باند فحاش و متوحش نبود.

مورد بعد اینکه جای سوال اینجا است اگر بپذیریم این اقدام هماهنگ شده نبوده، این گونه شعارهای رکیک و بدور از شأن انسانیت چگونه در اختیار آنان قرارگرفته و اگر این زنجیزه از قبل طراحی نشده،سرمنشاء چاپ آن مقادیر از دلارهای تقلبی که در میان آنان با تصویر علیرضا توزیع شده، کجاست؟؟؟

از آنجایی که هویت و فرهنگ ملی ثبات بخش ترین عامل حفظ امنیت ملی است،برخورد با ایجاد کنندگان وضع فضاحت بار فعلی امری یحتمل و ضروری به نظر می رسد که قطعا باید خواسته اول رسانه های حوزه فرهنگ و امنیت باشد.تزلزل فرهنگی پیش آمده علاوه بر نیاز به واکاوی در محافل مختلف فرهنگی و امنیتی چنانچه با برخوردهای قاطعانه با بانیان اصلی آن از جانب متولیان امر مواجه نشود، دیری نخواهد پایید که همان فرهنگ غربگرای آنگلوساکسونی بر فرهنگ غنی و پرافتخار ملی سیطره یابد.همچنین این مهم باید مبدل به یک خواست عمومی از جانب اهالی هنر و رسانه وفرهنگ باشد.

مطلب دیگر آنکه با دیدن برخی صحنه های وقیحانه از قبیل اهانت به مقام مادر علیرضا، با مطالعه برخی کامنت های منتشرشده در فضای مجازی به خوبی شاهد شکست شدن دل مادران ایرانی شدیم.به کدامین گناه مادری دل شکسته باید در میان موجی از الفاظ رکیک عده ای بی بته قرار گیرد؟تکلیف غیرت و ناموس دوستی ایرانیان چه می شود؟ننگ است بر ما شاهد این فاجعه باشیم و سکوت کنیم. او به مانند بسیاری از مادران ایرانی فرزندی تربیت کرده تا بدین نحو برای ملت خویش عزت و افتخار را به ارمغان آورد و اما اینک در آن ورزشگاه سراسر التهاب و غوطه ور در بی فرهنگی باید یکه و تنها در میان قریب ده هزار انسان نمای فحاش به بدترین شکل ممکن مورد اهانت قرار بگیرد، آیا دیگر بهشتی را می توان در زیر پای مادران دید؟ و بدتر آنکه در این جمع دخترکان فریب خورده ای را دیدیم که الفاظ جاری بر زبانشان بی نهایت شرم آور بود.

دردناکترین صحنه در این فاجعه ضداخلاقی زمانی بود که علیرضا بیرانوند در میان آن موج بی پایان فحاشان،یکه و تنها مانده بود و به مصداق همان سروده قومش در دل ندای (بی براری کُشتِمهَ نه تَش گوله) را سر میداد و اما با سکوتش نجیبانه و با حفظ اصالت ذاتی اش رفتار نمود و نگارنده را به مرور ذهنی صحنه هایی از تاریخ این ملت در زمان یکه تازی شجاعترین سردار ایرانی لطفعلی خان زند وا داشت که در آن او نیز یکه و تنها در میان لشکریان آغامحمدخان قاجار جانانه شمشیر زد و شهادت را به جان و دل خرید و اینک شمشیر علیرضا سکوت پرمعنای همراه با بغض مانده در گلویش بود و گویی ناسپاسی آن جماعت بی نان و نمک را در ذهنش مرور می کرد و با کف زدن برای آن جماعت صرفا به دنبال حفظ قوای روحی خود بود.

و اما سخن دیگر با برخی پیشکسوتان است که گویی روی دیدن پیشرفت فرزندان شهرستانی را ندارند و از رکوردشکنی های علیرضا بیرو دل خوشی نداشته اند و در این چندماه گذشته گاها شاهد ایجاد تنشهای مختلف هدایت شده ای مانند اعمال نظرسنجی ها و نظرسازی های محبوبیتی بودیم که نه تنها از خلق و خوی ورزشی و جوانمردی آنان به دور بود بلکه با تحلیل این رفتارهای نابحق و انتشار حقایق پشت پرده در روزهای آتی قطعا نقاب از چهره اشان خواهد افتاد و از محبوبیت آنان کاسته شده و می شود .ای کاش که الگوی رفتاری آنان پهلوان تختی ها بودند که برای رقبای خود آروزی پیشرفت و رشد را در دل می پروراندند. البته لازمه تقویت این روح بلند در درون هر انسانی دارا بودن شاخصه های اصالت و نجابت می باشد ورنه کی هر بدذاتی را در این دنیای دون باید انسان خطاب کرد.

و اما در پاسخ به این مطلب که برخی مدعی هستند باشگاه پرسپولیس عامل پیشرفت و بزرگ شدن علیرضا بوده، سوال نگارنده این است ،کدام باشگاه آن هم باشگاه صاحب نامی مانند پرسپولیس،حاضر به جذب بازیکنان ضعیف است!!؟ آیا اگر علیرضا از توانمندی لازم بهره مند نبود به این راحتی او را جذب می کردند؟ بنابراین قدرت و توان بالای او مهمترین عامل جذب وی بوده و به نقل از بسیاری از کارشناسان فوتبال قهرمانی پرسپولیس نیز در چند دوره گذشته نیز مدیون تلاش های علیرضا بوده و سهم و دین خود را به خوبی ادا نموده است و همانگونه که در محتوای این یادداشت به آن اشاره شد او سیبل قدرت نمایی های مافیای پشت پرده شده است. بهتر است جوانب حق را در نظر بگیریم و از قضاوتهای ناعادلانه بپرهیزیم که این نیز خود عین پیوستن به حلقه حق جویان خداجوست.

من حیث المجموع انتظار آن داریم تا مراجع امنیتی، قضایی و فرهنگی و ورزشی و حتی نمایندگان محترم مجلس، با ورود به این موضوع بسیار مهم در قالب تشکیل کمیته ها و کارگروه های نخبگانی ریشه های این بداخلاقی را کشف و با برخورد قاطعانه بخشکانند و حتما کانون هواداران تا پرده برداری و شفاف شدن حقایق پشت پرده مورد بازخواست قرار گیرند و حتی المقدور به پاس احترام به مقام شاخص مادر و به پاس حمایت از الگوهای اخلاقمدار اجتماعی و ملی و دینی اجازه تخریب مقام ارزشمند و مقدس مادر را ندهند.چرا که اگر این رویه استمرار یابد دیری نخواهد پایید که جای این الگوها و ارزشهای فرهنگی و هویتی را بی بند و بارهای بی ارزش خواهند گرفت و آسیب آن کمتر از آسیب رسانه های معاند تربیت یافته بیرونی نخواهد بود.ضمن اینکه شاید از قِبَل این برخوردها شاهد اصلاح رفتاری برخی هواداران محافل ورزشی باشیم و موجبات حراست از حرمتها و فرهنگ عمومی جامعه را فراهم نماییم.

و اما نکته پایانی سخنی است با علیرضا بیرانوند محکم باشد و در برابر این هجمه ها ابراز ناامیدی نکند که این محکمرین خاری است به چشم بدخواهان او. اجازه ندهد تحت تاثیر این بداخلاقی ها قرار بگیرد و با تمام قدرت برای ارتقا جایگاه خود بجنگد و این بهترین پاسخ به فحاشان و توهین کنندگان است و همچنین ترجیحا با همان سادگی رفتار خود پیش برود که اصالت امریست ذاتی و خریدنی نیست و سکوت تو بهترین پاسخ به بی ریشه های ضدفرهنگ و هویت است. و اما بخشش تو بر آن دسته از جوانکهای مغفول و فریب خورده که رفتارشان متاثر از احساسات جوانیشان بوده و اینک نادم هستند و پشیمان، نیز در حکم جوانمردی ذاتی توست.

نشریه همای سعادت به منظور حفظ ارزش های ملی و فرهنگ عمومی جامعه و همچنین اصلاح رفتار برخی هواداران میادین ورزشی، حق انتشار این یادداشت را در هر رسانه ای« اعم از مکتوب و مجازی» اعلام می دارد.

به قلم کیانوش معمر- روزنامه نگار و سردبیر همای سعادت

انتهای پیام/