«فتح خرمشهر»؛تجلی وحدت و اراده ملت
یادداشت اختصاصی-همای سعادت-جنگی نابرابر با مشخصه طولانی ترین وپرهزینه ترین درگیری نظامی در تاریخ معاصر منطقه غرب آسیا که دو قدرت جهانی و هم پیمانان منطقه ای شان در دوران جنگ سرد در حمایت از یک طرف جنگ اتفاق نظر داشتند تا در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران به دلیل ترس از اشاعه تفکر انقلاب اسلامی و متاثر از تصوری مبتنی بر ضعف مدیریت وتزلزل موجود در ساختار ارتش در آن شرایط انقلاب نوپا، با حمایت های همه جانبه خود از رژیم بعث عراق به راه انداختند تا به خیال خام خود مانع از صدور بینش الهی امام (ره) شده و زمینه های فروپاشی نه تنها انقلاب اسلامی را فراهم نمایند، بلکه بستر را برای تجزیه ایران که طرح آن سالها قبل از پیروزی انقلاب در سال ۱۹۶۷ توسط برنارد لوئیس، انگلیسی یهودی تبار(طراح تجزیه ایران) ارائه شده بود را فراهم نمایند.
دشمن بعثی نیز رسما اعلام کرد که به دلیل حقارتهای گذشته و تحمیل قرارداد ۱۹۵۵ الجزایر اینک در موضع قدرت قرار گرفته و تصمیم بر آن داشت تا در اندک زمانی فتح ایران را کلید بزند.در این بین اختلاف نظرها و عدم وحدت و یکپارچگی میان رهبران سیاسی احزاب داخلی که بر سر سهم خواهی از قدرت شکل گرفته، بی تاثیر نبود و در واقع خود محرکی بر اصرار دشمن بعثی برای حمله به خاک ایران تلقی می شد تا فرصت را مغتنم شمرده و جنگی هشت ساله علیه ایران تحمیل کند.جنگی که در آن ۳۶ کشور مستقمیا به حمایت نظامی و مالی از عراق پرداختند و رزمندگان ایران درخلال جنگ با مجاهدتهای جانانه خود توانستند از ۱۸ کشور به غیر از عراق اسیر جنگی به اسارت بگیرند. پاسخ به این سوال امری ضروری به نظر می رسد که به راستی چه چیزی باعث مقاومت همه جانبه رزمندگان در برابر آن اتحاد منطقه ای و بین المللی علیه رزمندگان ایران شد؟ و نیز اصلی ترین عامل بر هم زننده ی تصورات خام دشمن با وجود اختلاف های گسترده داخلی منبعث از سهم خواهی های موجود از انقلاب نوپای ایران توسط جریانهای فکری متعدد اعم از چپ و راست چه می توانست باشد؟
آن هم در شرایطی که در دو قرن گذشته کشور ایران هرگز نتوانسته بود طعم شیرینی دفاع از وطن را به ویژه در حکومتهای قاجار و پهلوی بچشد و همواره با هر تجاوزی از سوی دشمن یا تن به سرسپردگی می دادند و یا بخشهای از وطن تجزیه می شد و در نهایت شکست قطعی را می پذیرفت .آنچه مسلم است نیروی معنوی ایمان برگرفته از اصل اعتقاد و اعتمادملی به فرامین امام راحل نقش به سزایی در جوشش این مقاومت ملی داشته و این مهم از منظر بسیاری از تحلیلگران سیاسی و دفاعی بارها مورد تفقد و تایید قرار گرفته بود.بر اساس داده های موجود دراین جنگ که ۲۸۸۷ روز(۹۶ ماه) به طول انجامید، ۱۶۳ عملیات شامل ۱۹ عملیات بزرگ، ۱۹ عملیات متوسط و ۱۲۵ عملیات کوچک صورت پذیرفت که بدون تردید فتح الفتوح این عملیاتها و به واقع برجسته ترین آنها از حیث سیاسی و امنیتی عملیات بیت المقدس بود که منتج به آزادسازی خرمشهر در تاریخ سوم خرداد ۱۳۶۱ گردید. اهمیت این عملیات به گونه ای بود که تاثیر به سزایی در ابعاد مختلف داخلی ، منطقه ای و بین المللی بر جای گذاشت که هدف اصلی نگارنده در این مقاله بررسی این ابعاد می باشد.
اهمیت عملیات بیت المقدس در بعد داخلی؛
در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که تمام استراتژیستها و فرماندهان نظامی قبل از شروع هر عملیاتی به تنظیم اهدافی پرداخته و سپس طرح عملیات خود را به یگانهای زیر مجموعه ابلاغ می کنند.در شرایطی که استراتژیکی ترین نقطه جنگ تحمیلی از نظر هر دو کشور خرمشهر بوده و اینک در تصرف نیروهای ارتش بعث قرار گرفته بود،طبیعی است که رزمندگان ایرانی برای بازپس گیری آن به طرح یک عملیات گسترده بپردازند.عملیاتی آفندی که جزء منحصربه فردترین عملیاتهای تاریخ ایران محسوب می شود. بنابراین عملیات غرورآفرین بیت المقدس نیز بر این اساس با هدف غلبه بر دشمن طرح ریزی شد که ابعاد داخلی ذیل را به همراه داشت.
۱-بازپس گیری و آزادسازی حدود ۵۴۰۰ کیلومتر از خاک ایران از جمله شهرهای خرمشهر، هویزه و پادگان حمید در استان خوزستان و خارج نمودن شهرهای اهواز ، حمیدیه و سوسنگرد از برد توپخانه ای عراق.مسئله آزادسازی خرمشهر به حدی دارای اهمیت بود که روزنامه تایمز مالی قبل از آن نوشته بود: خرمشهر کلید پیروزی جنگ است. این شهر تنها نشانه واقعی پیروزی عراق و مظهرمقاومت سرسختانه ایران به شمار می رود.در نتیجه این بازپس گیری برتری رزمی و تاکتیکی رزمندگان ایرانی به تثبیت رسید و مسیر جنگ تغییر یافت.
۲-انهدام نیروهای دشمن متجاوز: در شرایطی که زعم کارشناسان دفاعی و نظامی ، با توجه به حجم انبوهی از امکانات و استحکامات دشمن در منطقه بازپس گیری خرمشهر امکان پذیر نبود، نه تنها فتح صورت گرفت بلکه در این عملیات بیش از ۱۹ هزار نفر از نیروهای دشمن به اسارت گرفته شد و همچنین بالغ بر ۱۶ هزار تلفات داد که همین موضوع باعث برتری ایران در دور جدید مذاکرات در عرصه دیپلماسی شود. به علاوه بسیاری از تجهیزات و امکاناتشان شامل هواپیماها ، بالگردها،تانک و نفربرو…به غنیمت گرفته شد و خود عاملی شد برای اجرای عملیاتهای دیگر در جبهه های دیگر جنگ.
۳-وحدت و یکپارچگی رزمندگان ایران اعم از ارتش، سپاه و بسیج: این عملیات آفندی که در ۲۶ روز ادامه داشت از جهت چگونگی مدیریت نیروی انسانی،رعایت اصل وحدت فرماندهی، به کارگیری و بهره گیری از تجهیزات مختلف رزمی، لجستیکی-آمادی و پشتیبانی(ساخت پلها، نقل و انتقالات ، تصویربرداری از مواضع دشمن توسط نیروی هوایی ارتش و…)، همچنین اتحاد و هماهنگی بین نیروهای مسلح ایران اعم از ارتش، سپاه و بسیج مردمی بسیار حائز اهمیت بوده به نحوی که با اجرای موفقیت آمیز آن قدرت نظامی ایران به نمایش گذاشته شد. آن هم در شرایطی که میزان بهره گیری از قوای انسانی و تجهیزات ایران یک سوم حجم نیرو و تجهیزات دشمن بود و همین امر حیرت کارشناسان نظامی و سیاسی را به همراه داشت.
۴-اعلام خبر پیروزی و موفقیت عملیات آزادسازی خرمشهر ضمن تضعیف روحیه قوای دشمن در جبهه های مختلف، منجر به ایجاد شور و شعف ملی و بازگشت امید در ایران اسلامی شد. به گونه ای که مردم با اهدا گل و شیرینی در سطح شهرهای مختلف این پیروزی را جشن گرفتند و این موضوع در بخش عملیات روانی داخلی بسیار اثرگذار بود و تفوق و وفاداری ملی را به همراه داشت و از طرفی باعث گردید تا هویت ملی و مذهبی ایرانیان برای دفاع از خاک وطن پررنگتر از قبل شود.
۵-ارتقاء جایگاه نظام اسلامی در نزد افکار عمومی و تثبیت وحدت ملت با نظام: در شرایطی که همچنان جریانها و طیفهای سیاسی داخلی و خارجی در صدد تضعیف موقعیت نظام اسلامی بودند و ادامه جنگ را به صلاح ایران نمی دانستند و حتی تصور آزادسازی این بخش از کشور را نداشتند و کماکان در پی جریان سازیهای سیاسی بر علیه نظام بودند، با این پیروزی غرورآفرین حجم عظیمی از تلاشهای آنان(به ویژه جریان غربگرا) هدر رفته و مخالفتهای عمومی داخل بر علیه دسیسه های آنان شکل گرفت و از طرفی جایگاه نظام اسلامی نه تنها در نزد افکار عمومی با این دستاورد بزرگ ارتقاء یافت و منجر به تثبیت و تقویت وحدت بین ملت و نظام به عنوان یک راهبرد کلان در مباحث جامعه شناسی سیاسی شد، بلکه در سطح منطقه ای و حتی بین المللی نیز پرستیژ سیاسی نظام تقویت یافت.
اهمیت عملیات در بعد منطقه ای:
از آنجایی که دشمنان و رقبای منطقه ای به حمله عراق علیه ایران دلخوش کرده بودند تا از آن طریق زمینه های تضعیف نظام سیاسی جدید حاکم در ایران را فراهم نمایند، اما با بازپس گیری خرمشهر و اجرای عملیات بیت المقدس در سطح وسیعی به مساحت ۵۴۰۰ کیلومترمربع(وسعتی معادل حاصل خیزترین و حساسترین مناطق رژیم صهیونیستی)نظام و انقلاب جانی تازه گرفت.دشمن بعثی که به مدت ۱۹ ماه خرمشهر را در تصرف خود قرار داده بود و موقعیت خود را در خرمشهر تثبیت شده می دانست ، هرگز تصور نمی کرد درگیر عملیات آفندی با این حجم گسترده شود. اما اینک با پذیرش شکست درمنطقه ی عملیات بیت المقدس با تضعیف قوای نظامی و تسلیحاتی خود مواجه شده و در مقابل منجر به تقویت روحیه رزمندگان ایرانی( به عنوان یکی از اصلی ترین راهبردها و اصول جنگ) شد. لاجرم برتری قدرت سیاسی ، نظامی و اجتماعی ایران بر عراق و حامیان منطقه ای او تحمیل گردید. این عملیات ظفرمندانه به علاوه در سطح منطقه ای دارای دستاوردهایی بود که در ذیل به بخشی از آن پرداخته می شود.
۱-نامیدی حامیان مالی ، سیاسی و تسلیحاتی منطقه ای و بین المللی رژیم بعث عراق از ادامه جنگ: بر اساس اعلام منابع رسمی برخی کشورهای عربی، با محوریت عربستان و کویت بیش از ۴۵ میلیارد دلارکمک مالی را به رژیم بعث عراق برای استمرار جنگ علیه ایران کرده بودند. فواص بدر اقتصاددان مستقل کویتی در یک کنفرانس خبری در مقر سازمان ملل کمکهای نقدی کویت به رژیم بعث عراق راقریب به ۱۵ میلیارد دلار به صورت نقدی و در قالب وام بلاعوض اعلام کرد و اظهار داشت : این کمک مالی کویت به عراق جدای از نفتی بود که کویت برای عراق صادر می کرد.
عربستان سعودی نیز به عنوان یکی دیگر از حامیان اصلی مالی صدام در این جنگ بوده که به نقل از خالد بن سلطان عزیز فرمانده نیروی هوایی عربستان، این کشور حتی نوشابه های عراق را تامین می کرد. در گزارشی دیگر از خبرگزاری آسوشیتدپرس که در تاریخ ۲۳ مرداد ۱۳۶۹ به نقل از فهد پادشاه عربستان آمده است که «اگر عراق می گوید افراد خود را فدا کرده است ما نیز با پول، سلاح های پیشرفته و همکاری بین المللی در این فداکاری سهیم بودیم». خبرگزاری رویترز نیز اعلام داشت:ملک فهد اعتراف کرده که ارزش کل اعتبارات ، وامهای بی بهره و سایر کمکهایی که به شکل محموله های نفتی با تجهیزات به عراق به عمل آمده بیش از ۵/۲۷ میلیارد دلار بوده است.امارات متحده عربی نیز از این قافله کمک رسانی به عراق برای استمرار جنگ با ایران عقب نمانده و به همراه متحدان منطقه ای و عربی خود کمکهای شایان توجه مالی و تسلیحاتی فراوانی را به رژیم بعث عراق می کند.بدون تردید این حجم عظیم از کمکهای مالی باعث گسترش حجم آتش در ایران شده بود تا مانع از قدرت افزایی نظام سیاسی جدید ایران در ابعاد مختلف به ویژه در بعد ایدئولوژیکی و نظامی و…در منطقه شود. هرچند با شکست مفتضحانه ی عراق در عملیات بیت المقدس و بازپس گیری بخشهایی از خاک ایران از کمکهای مالی و تسلیحاتی آنان کاسته نشد ولی میل و رغبت آنان برای خاتمه دادن به این جنگ را به همراه داشت.
۲-تغییر موازنه منطقه ای به سود ایران و ایجاد تزلزل و شکاف در بدنه ارتش بعث عراق: بر اساس آنچه گفته شد، شکست رژیم بعث عراق در عملیات بیت المقدس باعث ایجاد تزلزل و شکاف عمیقی در بدنه ارتش عراق گردید و همین شکاف منجر به تغییر موازنه منطقه ای به سود ایران شد. شکستی که کشورهای منطقه ای و بین المللی حتی امیدی به ماندن صدام در راس قدرت را نداشتند و احتمال سقوط او را می دادند و همین امر باعث شده بود که کشورهای منطقه ای علیرغم کمکهای متعدد مالی و تسلیحاتی متوجه برتری نیروی ایمان و عقیده برای دفاع از وطن توسط نیروهای ایرانی شوند. جایی که دیگر انگیزه ای برای قوای رژیم بعث به منظور مقاومت در برابر نیروهای ایرانی وجود نداشت.تا آنجا که حامیان منطقه ای صدام بارها در محافل مختلف بین المللی چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی از او خواستند تا خاتمه جنگ را اعلام نماید. این در حالی بود که تا پایان جنگ هشت ساله به کمکهای خود نیز ادامه می دادند. اشاره به برخی از اخبار و گزارشهای رسانه ها در ذیل جالب توجه خواهد بود.
روزنامه لوموند تصریح می کند:«تسخیر مجدد خرمشهر توسط ایران، تحول عمده ای در جنگ خلیج فارس ایجاد کرد». واشنگتن پست نیز در مورخه ۲۶ مه ۱۹۸۲( ۵ خرداد ۱۳۶۱) با اشاره به عقب نشینی رژیم بعث عراق از مواضع خود در خاک ایران نوشت: عراق اعتراف کرد که کنترل شهر خرمشهر را از دست داده است و به طرف مرزهایش عقب نشینی کرده است. رسانه های گروهی ژاپن نیز بیان داشتند : فتح خرمشهر نقطه عطفی در جنگ ۲۰ ماه گذشته بوده است. اکنون تردیدی نیست که سرنوشت این جنگ در دست ایران و امام خمینی است. این روزنامه ها در تحلیلهای خود با اشاره به قدرت نظامی نیروهای ایرانی پیش بینی کردند که فتح خرمشهر به معنای پاپان جنگ ایران و عراق نیست و مرحله بعدی آن سقوط صدام است.
۳-تقویت تفکر انقلاب اسلامی در منطقه با رویکردی ایدئولوژیک محور:
در شرایطی که روابط رژیم صهیونیستی با اعراب منطقه به سمت و سوی عادی سازی در جریان بود و قطعا عدم بازپس گیری خرمشهر می توانست جهان عرب را برای عادی سازی این روابط آماده تر کند و علیرغم برتری تسلیحاتی دشمن بعثی شاهد اجرای عملیات گسترده بیت المقدس با اتکاء به نیروی ایمان و اراده بودیم و اساسا نامگذاری این عملیات به نام بیت المقدس نیز دال بر همین موضوع بود.در مجموع پیروزی رزمندگان ایرانی در خرمشهر سبب گردید تا این روابط به حالت تعلیق درآید و از طرفی جریانهای مقاومت به ویژه در لبنان و فلسطین بیش از پیش به آرمانهای عدالتخواهانه واسلامگرایانه ی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایران برای مبارزه با اشغالگری های رژیم صهیونیستی امیدوارتر شدند.
در این خصوص ارگان جماعت اسلامی هند در مقاله ای نوشت: دنیا باید از این جنگ درس بگیرد که تانکها، هواپیماها و سایر تسلیحات مدرن و پیشرفته امروز قادر نیستند سرنوشت جنگ را تعیین کنند.بلکه ایمان و روحیه اسلامی و عشق به شهادت است که سرنوشت جنگ را تعیین می کند. همچنین روزنامه دویچه سایتونگ چاپ آلمان به تبعات فتح خرمشهر اشاره می کند و می نویسد:«خطر پیروزی ایران و درنتیجه در هم ریختن عراق، نظامهای حاکم در منطقه را پس از سقوط رژیم بعثی بغداد تهدید می کند و احتمال مداخله ابرقدرتها را نیز به دنبال دارد».
اهمیت عملیات بیت المقدس در بعد بین المللی:
بلوک غرب و شرق نیز که بعد از پایان جنگ جهانی دوم ممالک دنیا را بین خود تقسیم کرده بودند، اینک خود را در مواجه با چالش و تهدیدی جدید تحت عنوان تفکر انقلاب اسلامی ایران می دیدند. تفکری که به زعم آنان تهدیدات گسترده ای را برای منافع شان در منطقه رغم خواهد زد.تهدیدی برگرفته از یک تفکر اعتراض آمیز نهفته در درون مذهب تشیع با رهبری شخصیتی کاریزماتیک به نام حضرت امام خمینی(ره) که به صرف صدور یک فرمان عمومی توانمندی آن را دارد تا خیل عظیمی از جامعه را در سنین مختلف به سوی جبهه ها راهی نماید. او دارای اراده ای از جنس ایمان است که با همین راهبرد اراده های پولادین را در نسلهای مختلف جامعه می سازد. این مسئله بزرگترین تهدید و خطر را برای منافع هر دو بلوک شرق و غرب به همراه خواهد داشت و اساسا ترویج و اشاعه فرهنگ انقلاب اسلامی را سدی در برابر سوسیالیسم و لیبرالیسم و همچنین زیاده خواهی های خود در منطقه غرب آسیا و جهان اسلام می دانستند. چه بسا که گسترش فرهنگ مقاومت ایرانیان که برگرفته از هویت اصیل ملی و اسلامی آنان بود، می توانست دامنه جنگ را به سرزمینهای تحت سلطه شان در منطقه گسترش دهد و از این روی حکومتهای دست نشانده ی آنان فرو پاشد. در این خصوص وزیر وقت امور خارجه آمریکا الکساندر هیگ رسما در شورای امور خاورمیانه وزارت خارجه اذعان کرد: « پیروزیهای اخیر ایران در جنگ با عراق برای آمریکا نگران کننده است و منافع غرب خصوصا آمریکا را در منطقه به خطر انداخته است». بنابراین بر حجم کمکهای مالی ، تسلیحاتی و سیاسی خود تا پایان جنگ افزودند تا با گسترش دامنه ی درگیریها نفوذ منطقه ای خود را در بین دست نشاندگانشان حفظ کنند و از طرفی مانع از دستیابی به اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی و گسترش حوزه نفوذ ایران در بین جریانها و گروههای جهادی منطقه شوند.
اقدامات آمریکا علیه ایران به موازات افزایش پیشروی نیروهای ایرانی در مواضع عراقی ها با هدف جلوگیری از پیروزی ایران و شکست عراق تشدید شده، چرا که این پیروزی برای آمریکایی که دیگر در ایران جای پای برای ماندن نداشت بسیار سنگین به نظر می رسید.یک روی دیگر سکه مواجهه شدن لیبرالیسم با تفکر اسلام گرایی ایران بوده که می توانست منجر به حذف آن و جایگزینی بینش توحیدی امام در منطقه شود. بنابراین آمریکاییها به ایجاد یک جنگ در منطقه علیه ایران نیاز داشتند.به همین منظور در نخستین گام خود اقدام به حذف نام عراق از لیست سیاه تروریست نمودند و طرحهای گسترده ی نظامی، دفاعی، امنیتی و اقتصادی را به منظور حمایت از عراق برای حمله به ایران آغاز کردند.صدام نیز با فرستادن نزار حمدان، به عنوان سفیر عراق به آمریکا، علاوه بر تحکیم روابط خود با آمریکا زمینه ی تضمین حمله به ایران را فراهم نمود.جامعه تجاری و صنعتی آمریکا به عنوان مهمترین حامی عراق در بخش تامین تسلیحات محسوب می شد. کمکهای اطلاعاتی سیا به عوامل اطلاعاتی رژیم بعث عراق در همان ابتدای سال ۱۳۵۹ قابل توجه است. ویلیام کسی، رییس وقت سیا، بارها عراق را در حمله به تاسیسات اقتصادی و حیاتی ایران تشویق نمود و نمونه آن حمله جنگنده های عراقی به جزیره سیری بود که نشان از کمکهای اطلاعاتی سیا به عراق بود.
گزارش های متعدد رسانه ها و منابع آمریکای نشان می دهد که در خلال جنگ عراق علیه ایران آمریکا طی سالهای ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۶ معادل ۱/۵ میلیارد دلار تجهیزات الکترونیکی، انواع ماشین آلات ، دستگاههای حساس وکامپیوترهای فوق العاده قوی در زمینه ی تولید سلاحهای شیمیای ، موشکی و هسته ای را به دولت عراق فروخته بود.شوروی سابق نیز علاوه بر ارسال سلاح به عراق ، با ارزیابی از ضعف های ساختاری ارتش آن کشور دروضعیت دفاع و حمله در توسعه ی نیروهای مسلح عراق و طرح ریزی استراتژی تهاجمی این کشور نقش فعال و محوری داشته است. بر اساس گزارش فارین ریپورت چاپ لندن، روسها از اول ماه ژانویه ی ۱۹۸۷ یک قطار هوایی به منظور تحویل سلاح به عراق به راه انداختند و انواع موشکهای زمین به زمین ، اسکاد B ، تانکهای جدید تی ۷۲ ، هواپیماهای میگ ۲۳ و میگ ۲۵ و…به آن کشور تحویل دادند.جالب آنکه بیشترین کمک نظامی به عراق در بین کشورهای غربی در طول جنگ از آن فرانسه بود. این کمکها از شهریور ۱۳۵۹ استمرار یافت و شامل بالغ بر ۵/۶ میلیارد دلار فروش تسلیحات نظامی و ۴/۷ میلیارد دلار قراردادهای تجاری و غیرنظامی بود که دست کم ۴۰ درصد از صادرات تسلیحاتی فرانسه به عراق تعلق یافته بود.آلمان و انگلستان نیز در این کمک رسانیها به ویژه در انتقال سلاح های مرگبار شیمیایی و میکروبی ، تجهیز کارخانجات تولیدی و تسلیحاتی و تقویت بنیه های تجاری و اقتصادی و تسلیحاتی عراق بیشترین نقش را ایفا کردند و پرداختن به سایر حمایتهای مالی و نظامی غرب و شرق به عراق از حوصله بحث خارج است و اینها تنها بخشی از پشتیبانی های آنان بود که به آن اشاره شد. در مجموع برابر بررسیها به عمل آمده بین سالهای ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۶ ه.ش درصد خریدها و کمکهای نظامی عراق از کشورهای مختلف به صورت تقریبی به این شرح است: شوروی۳۲ % ، دولتهای اروپای غربی ۳۶ % ، دولتهای بلوک شرق۱۱% سایر کشورها ۱۱% و چین ۱۰% . ضمن اینکه آمریکا نیز بیشترین کمکهای اطلاعاتی را به عراق نمود.
این موارد نشان دهنده ی آن است که کشورهای منطقه ای با حمایت قدرتهای بین المللی در صدد بر آمدند تا ریشه انقلاب اسلامی را با تحریک صدام و برپایی یک جنگ گسترده بخشکانند. اما آنچه مسلم است ایرانیان با اتکا به نبوغ و نیروی ایمان و در قالب یک ایدئولوژی برتر ایستادند و با اجرای عملیات غرورآفرین بیت المقدس مسیر جنگ را تغییر دادند و برتری خود را از این حیث به اثبات رساندند و سرانجام این مقاومت آن شد که بر خلاف تاریخ معاصر به ویژه در دو قرن گذشته وجبی از خاک به دشمن واگذار نشود.
نتیجه گیری:
بر اساس آنچه گفته شد واقعیت آن است که پیروزی ایران در عملیات بیت المقدس و فتح خرمشهر مدیون نگرش جمعی ایرانیان بوده و ضمن همخوانگی و پیوند ملت و نظام، نشان از وحدت کلمه با تکیه بر ضمیر(ما) و عبور از منیت ها بود. این عملیات همچنین کلیه معادلات و محاسبات استراتژیک داخلی ، منطقه ای و بین المللی را دستخوش تغییر و دگرگونی قرار داد. ترس از پیروزی ایران در این عملیات به گونه ای حائز اهمیت بود که بیشترین کمکهای تسلیحاتی و مالی به عراق بعد از آن نیز استمرار یافت. و بی دلیل نیست اگر به این نکته اشاره شود که پروژه های ایران هراسی و شیعه هراسی سالها بعد از جنگ به واسطه همین نفوذ منطقه ای ایران از طریق مباحث ایدئولوژیکی بوده است و دشمن به خوبی به ماهیت رزمی ایرانیان که معطوف به عقیده و ایمان بود پی برده و در نتیجه در صدد برآمد تا با اجرای طرح های شبیخون فرهنگی ، تهاجم فرهنگی و جنگ نرم و رسانه ای از آن سالها به بعد در این بن مایه های ارزشمند ملی و مذهبی خلاء ایجاد کند. در همین رابطه روزنامه نیورلاین،ارگان حزب سوسیالیست انگلیس در سرمقاله خود در ه با اشاره به تبلیغات همه جانبه استکبار جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران نوشت: «تمام این حرفها غلط از آب درآمد و ایران نه تنها به پیروزی نظامی دست یافت بلکه انقلاب اسلامی ایران نیز قدرتمندتر شد و به پیشرفت خود ادامه می دهد…»
آسوشیدترپرس بعد ازفتح خرمشهر پیش بینی کرده بود:«سقوط شهر خرمشهر به دست ایرانی ها سبب به هم ریختن رژیم بعث عراق و بروز مشکلاتی در سایر نقاط خلیج فارس خواهد شد». به تصریح تایمز: «غرب مدتها قدرت و تداوم انقلاب آیت الله خمینی را دست کم گرفته اما شواهد حاکی از آن است که ایران به عنوان قدرت عظیمی در منطقه ظهور خواهد کرد». و اینگونه بود که جنگ تحمیلی علیرغم تحمیل خسارات فراوان، دستاوردهای عظیمی را برای ایران و ایرانیان به ویژه اتکاء به نیروی خودباوری و اراده را به ارمغان آورد.
کیانوش معمر-سردبیر
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰