بررسی نقش هویت ملی و تاثیر آن بر مشارکت سیاسی
اختصاصی همای سعادت- در بسیاری از مواقع این دولت ها و نظام های سیاسی از طریق یک خواست عمومی و ملی به وجود آمده اند که یا نتیجه به کارگیری زور و قدرت توسط یک قبیله و قوم بوده و یا اینکه نتیجه برگزاری یک انتخابات و رفراندوم ملی در قالب مشارکتی سیاسی بوده که از مقولات اصلی توسعه سیاسی یک ملت محسوب می شود.با این پیش فرض می توان گفت ملتها برای نیل به توسعه سیاسی ، هرگز از ارزش های ملی خود غافل نبوده اند و قاعدتا این ارزش ها در قالب مقوله ای به نام “هویت ملی” شکل گرفته اند که همین” هویت ملی” در عین حالی که عامل وحدت بخش و انسجام ملی بوده ، به خوبی توانسته ، بستر ساز تحول و پویایی یک جامعه باشد.
به زعم نگارنده ، هر آنچه در طول حیات بشری منجر به رشد و توسعه شده ، به نوعی متاثر از نقش برجسته هویت ملی بوده چرا که هویت ملی شناسنامه یک ملت است که در دورن خود مولفه هایی همچون زبان مشترک ، غرور و عرق ملی ، دین و مذهب،سرزمین ، تاریخ و … را با هم در آمیخته و اساسا در قالب همین مفاهیم است که یک ملت به معنای خاص آن شکل می گیرد تا فرد فرد آن ملت با احساس مسئولیت و تعهد به جامعه خویش ، مشارکت سیاسی را به منظور ارتقاء سطح سیاسی و اجتماعی خود که از ملزومات توسعه ملی است دارای اهمیت دانسته و برای تامین مطالبات و حقوق خود اعم از رفاه عمومی ، معیشت و امنیت عمومی و ملی نقش آفرینی می کنند.بنا بر آنچه گفته شد ، می توان به این واقعیت اذعان داشت که ملت های مختلف با حفظ هویت ملی خود می توانند زمینه ساز تحول ملی شوند و چنانچه هویت ملی آنان خدشه دار شود، دیگر عرق و غروری برای حفظ منافع ملی خود ندارند و از طرفی مبحث هویت ملی از درجه اهمیت خارج شده و باز نمود آن وابستگی به هویت های جعلی و وارداتی است که صد البته خواست قدرتهای بین المللی بوده و عموم تحلیلگران حوزه سیاسی و جامعه شناسی بر این اصل اعتقاد راسخ دارند که بهترین راه نفوذ در ملت ها ، همان نفوذ فرهنگی، حذف و یا تضعیف بن مایه های هویتی آنان است. تا درکنار آن دیگر مفاهیمی چون سرزمین ، تاریخ ، زبان و مذهب و…معنا نداشته باشد و وابستگی و تبلیغ و ترویج به هویت وارداتی در اولویت قرار گیرد. به مصداق آن می توان به تقابل هویت ایرانیان عصرمشروطه(اعم از ملی و مذهبی) با هویت غربی(تجددگرایی) اشاره داشت که در یک سو آنچنان تحت تاثیر نفوذ فرهنگ فرنگی و بیگانه قرار گرفته بودند که راه توسعه ملی را وابستگی به هویت و فرهنگ غربی می دانستند و عبور از بحران ها و عقب ماندگی های عصر قاجار و حتی دوره ی پهلوی اول و دوم را نیز معطوف به حذف سنت ها و ارزش های داخلی اعم از مذهبی و ملی می دانستند که قرن ها در گوشت و پوست و استخوان این ملت در هم آمیخته بود و در واقع حکمرانان وقت نیز از آن هویت وارداتی حمایت می کردند تا دیگر جایی برای اظهار نظر در خصوص علل اصلی عقب ماندگی ایران به ویژه در دو قرن قبل از ظهورانقلاب اسلامی باقی نماند. کما اینکه بی عرضگی و عیاشی و ناکارآمد بودنشان را با ورود هویت جدید به خیال خامشان سرپوش گذارند.
طرح مسئله:
آنچه در این نوشتار خواهد آمد ، بررسی نقش هویت ملی و تاثیر آن بر افزایش میزان مشارکت سیاسی خواهد بود. در واقع به دنبال آن هستیم که پاسخی اقناعی به مخاطب ارائه شود تا در پرتو آن به اهمیت هویت ملی و چگونگی تاثیر آن برانتخابات دست یابد که خود از اصلی ترین مفاهیم مشارکت سیاسی ذیل توسعه سیاسی می باشد و بلکه بتوانیم با نگاهی فرهنگ محور شاهد حضور حداکثری و حتی همگانی در انتخابات پیش رو باشیم.
هویت ملی:
هویت ملی یا هویت جامعه ای، بالاترین و عالیترین سطح هویت جمعی در داخل هر کشور است. کسب هویت در این سطح باعث احساس خود جمعی می باشد. هویت ملی، آخرین مرحله هویت اکتسابی در سطح داخلی کشور است که توسط فرد طی فرآیند جامعه پذیری از طریق خانواده ، مدرسه و رسانه کسب می شود. هویت ملی، یک نوع تعلق و تعهد نسبت به اجتماع ملی و کل جامعه می آفریند. هویت ملی یعنی اعضای یک جامعه، یک منشأ مشترک در خود احساس کنند. هویت ملی، مجموعه نشانه ها و آثار مادی، زیستی، فرهنگی و روانی است که سبب همبستگی جامعه از یکسو و تفاوت جوامع از یکدیگر از سوی دیگر می شود. هویـت ملی در دوران مـعاصر، اصـلی ترین حلقه ارتباط و اتصال هویتهای فروملی و فراملی است.هویت ملی اساسی ترین و بارزترین وجه خودشناسی یک ملت است که تقویت آن می تواند منجر به تقویت و ارتقاء سطح امنیت ملی گردد.هویت ملی در واقع همان بنیه ی اجتماعی یک ملت است که موجبات صیانت از منافع ملی را فراهم آورده و یا به تعبیری دیگر هویت ملی شناسنامه یک ملت است و اگر ملتی فاقد آن باشد دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و نه تنها همواره در معرض تهدیدات بیرونی قرار خواهد گرفت بلکه به واسطه عدم وابستگی به ارزشهای جمعی و هویتی فاقد انسجام و وحدت ملی بوده و در نتیجه دیری نخواهد پایید که آن ملت از هم فرو خواهد پاشید.هویت ملی، بالاترین و بیرونیترین لایه هویت جمعی در عصر دولت- ملت بوده که تحت تأثیر عوامل مختلف، تکوین و تغییر یافته است. جنگها، ادیان، مسایل فرقه ای، مهاجرتها، شکافها، انقلابها، نهادها و نگاه دولتمردان از جمله عوامل تحول هویت ملی بودهاند.
هویت ملی در واقع از برساخته های علوم اجتماعی بوده و به مثابه پدیده سیاسی و اجتماعی، زاده عصر جدید است و هنگامی در غرب پدید آمد که مفهوم ملت به معنای امروزین شکل گرفت و از اواخر قرن نوزده میلادی به مشرق زمین و سرزمینهای دیگر راه یافت.جالب آنکه همین مفهوم هویت ملی در ایران بنا بررسی های به عمل آمده تاریخی در دوران ساسانیان ابداع شده و در دوران اسلامی با فراز و نشیبهایی پایدار ماند، در عصر صفوی تولدی دیگر یافت و در عصر جدید به صورت «هویت ملی ایرانی» متجلی شود.در خصوص عناصر هویت ملی ایرانیان به نقطه نظرات برخی از نویسندگان ایرانی اشاره خواهیم کرد. از جمله اینکه به زعم «شاهرخ مسکوب» هویت ایرانی بر دو پایه «زبان و تاریخ» استوار است. «شهید مطهری» هویت ایرانی را شامل «ایران و اسلام »میداند. «حمید احمدی»، سرزمین، تاریخ و سابقه دولت را سه عنصر اساسی هویت ملی در ایران میداند.همچنین مفهوم هویت ملی در علوم سیاسی و روابط بین الملل دارای آنچنان اهمیتی است که نویسنده ی برجسته ای همچون لوسین پای در نظریه معروف خود در کتاب بحران ها و توالی ها در توسعه سیاسی، آن را در میان پنج بحران نظامهای سیاسی مطرح کرده و بر آن عقیده است که «بحران هویت» می تواند زمینه ساز سقوط یک ملت و نظام سیاسی حاکم باشد. او در واقع بر این عقیده است که حل بحران هویت به این ضرورت بر می گردد که باید بین مردم مورد نظر احساس عمیق هویت ملی را تحریک و در نتیجه در هر فرد احساسی پایدار از تعلق به یک جماعت گردآمده در یک سرزمین محدود را به وجود آورد. در دولت های جدید این ضرورت با وفاداریهای محلی و پیوندهای سنتی که موجب تعلق خاطر به مجموعه های قشری( گروه نژادی، قبیله ای ، طایفه ای، تیره و غیره) است، برخورد پیدا می کند.در نتیجه بحرانی که از چنین همدوی حاصل می شود جز با اصلاح ساختارهای اجتماعی و تلاش برای بسیج به منظور حذف رگه های فرهنگی ده کوره ای زایل نمی شود.
توسعه سیاسی:
مفهوم توسعه سیاسی برای اولین بار توسط ایستون پیشنهاد شد و سپس توسط میشل و گابریل آلموند بسط یافت.در این دیدگاه حکومت به عنوان یک سیستم در نظر گرفته شده است که دارای ورودی ها و خروجی هایی است . ورودی ها شامل تقاضا و حمایت ها و خروجی ها شامل سیاست ها و تصمیمات است . تصمیمات یعنی خروجی های سیستم ، روی ورودی های بعدی یعنی حمایت ها تاثیر می گذارد. به تعبیر روشن تر،خروجی های سیستم باعث بازخوردی می شود که بر ورودی های سیستم تاثیر دارد.بنابراین می توان گفت هر چقد سیستم در راستای رفع موانع و ارتقاء سطح کیفی زندگی مردم خوب عمل کند به همان میزان نیز اعمتاد ملی به نظام سیاسی حاکم بیشتر می شود و بالعکس.لوسین پای دیگر اندیشمند سیاسی، توسعه سیاسی را افزایش ظرفیت نظام درپاسخگویی به نیازها وخواسته های مردم، تنوع ساختاری، تخصصی شدن ساختارها و همچنین افزایش مشارکت سیاسی می داند. پای براین نظراست که، برای تحقق توسعه مطلوب یک نظام سیاسی باید از یک سلسله بحران ها به صورت موفقیت آمیز عبور کند که یکی از آن بحرانها ، بحران هویت است.وی همچنین تقدم و تاخری را برای مقابله با بحران در نظر نمی گیرد؛ زیرا شرایط اجتماعی و سیاسی جوامع گوناگون از لحاظ قرار گرفتن در مسیر هریک از این بحران ها متفاوت است.
مشارکت سیاسی:
یکی از اصلی ترین وجوه توسعه سیاسی در میان جوامع، مشارکت سیاسی است. مشارکت سیاسی در واقع مبیّن نوع میزان رضایت مندی مردم از دولت ها و نظام های سیاسی محسوب می شود و یا به نوعی تعیین کننده خط و مشی های سیاسی بین مردم و حاکمان است. حال آنکه هر چقدر میزان مشارکت سیاسی در سطح بالایی قرار گیرد، حوزه دیپلماسی و ارتباطات نظام سیاسی و دولت ها در بیرون از مرزها به واسطه اعتماد ملی صورت گرفته نیز قویتر جلوه می دهد.و بالعکس هرچقدر مشارکت سیاسی به ویژه در عرصه هایی چون انتخابات کمرنگ تر باشد به همان میزان شاهد تنزل قدرت دیپلماسی به منظور دفاع یا ارتقاء و یا صیانت از منافع ملی خواهیم بود.بنابراین رابطه ای گسست ناپذیر میان تامین منافع ملی یک ملت و میزان مشارکت سیاسی آنان ، حسب برآورد اعتماد ملی بین دولت و ملت وجود دارد. در واقع می توان گفت این اعتماد ملی به سیستم و کارگزاران است که ره آورد آن ارتقاء امنیت و تامین قدرت در سطوح مختلف می باشد. البته این مورد هرگز به معنای آن نیست که منتخبین مردم با دستاویز قلمداد کردن این مسئله از ایفای حقوق ملی باز بمانند. قطعا در صورت ناکارآمدی در انتخابات های بعدی مردم هستند که آنان را از ادامه فعالیت درمناصب خود حذف می کنند و گاها آنان را از طریق مراجع مختلف قانونی مورد پیگرد قرار می دهند. نکته دیگر اینکه ،مشارکت مردم در سیاست ، به معنی فرصت پرداختن شمار زیادی از شهروندان به امور سیاسی و از شرط های لازم توسعه سیاسی و دموکراسی است. هر چند مشارکت همگانی فی نفسه باعث ایجاد دموکراسی نمی شود ، اما وجوه فرصت مشارکت در فرایند توسعه سیاسی برای شهروندان امری ضروری محسوب می شود، شکل های متعارف مشارکت سیاسی علاوه بر رای دادن عبارتند از : شرکت در مبارزه سیاسی ، همکاری با دیگران برای حل مسائل محلی و کوشش برای تحت تاثیر قرار دادن سیاست مداران و جلب کردن توجه آنها به مسائل مورد توجه اشخاص.تولن می گوید مشارکت مردمی ،یعنی همراهی کسانی که امر به توسعه بر نحوه زندگی آنها تاثیر می گذارد ، یا به عبارتی دقیق ، مشارکت بهره برداران توسعه ، رمز موفقیت هر اقدامی است که به منظور نیل به توسعه انجام می گیرد.
شایان ذکر است که دو گروه در جوامع جهان سوم در تصمیم گیری برای سرنوشت خود در مشارکت سیاسی نقش آفرینی می کنند.یک گروه عامه مردم یا همان توده هستند که عموما توسط رهبران جریانهای سیاسی و یا سران قبایل و اقوام هدایت می شوند و یک گروه نیز نخبگانی هستند که از توده ی مردم جدا می باشند و به نظر شیلز به عنوان یکی از نظریه پردازان مطرح علوم سیاسی ،این جدایی آنان از توده، سد عظیمی در راه مشارکت سیاسی ایجاد کرده که مانعی برای تحقق دموکراسی نوین و واقعی است.
انتخابات (election) :
انتخابات یکی دیگر از مقوله های توسعه سیاسی است که می تواند زمینه ساز تحول در جوامع باشد. از طرفی میتوان آن را فرایندی قلمداد کرد که از طریق آن افراد جامعه، یک یا چند تن نامزد را برای انجام دادن کار معین بر می گزینند و در اصطلاح خاص ، گزینش نمایندگان برای مجلس قانونگذاری یا انتخاب ریاست جمهوری توسط مردم را انتخابات گویند.در کشورهایی که قانون اساسی برآنها حاکم است و جدایی قوای سه گانه (تفکیک قوا) وجود دارد ، قوه ی قانونگذاری با رای آزاد ، مخفی ، و مستقیم مردم انتخاب می شود. در چنین شرایطی برای آنکه همه ی واجدان شرایط فرصت رای دادن داشته باشند، رسم بر این است که رای گیری به تعیین مدت زمانی خاص ، که معمولا کمتر از یک روز نیست می انجامد. در ایران نیز به همین شکل انتخابات برگزار می گردد و اساسا نتیجه نهایی انتخابات درایران متاثر از دو روند است. یا سیاسی است که وابسته به جریانهای فکری و حزبی بوده و یا قومی و قبیله ای است که در آن بینش و دانش سیاسی نسبت به انتخاب اعضا نقشی ندارد و آنچه موثر است تابع تعصبات قومی، احساسات و تعلقات خونی و نژادی است که در جای خود قابل نقد است.
تاثیر رسانه بر هویت ملی و مشارکت جمعی
از آنجایی که رسانه های جمعی به ویژه با پررنگ شدن نقش شبکه های اجتماعی در شرایط کنونی ، بیشترین تاثیر بر رویه زندگی جمعی و نیز نوع تصمیم گیری دولتمردان را دارند ، می توان اذعان داشت که مهمترین نقش را هم در تقویت وفاداری ملی ، تعلقات جمعی، غرور و غیرت ملی و هم در تضعیف این مقولات(در صورت ناکارآمدی) را می توانند داشته باشند.
لرنر در این خصوص معتقد است فرایند همبستگی مثبت بین مشارکت اجتماعی و استفاده از وسایل ارتباط جمعی و بازیابی هویت فردی در حوادث اجتماعی را به عنوان نمادهای مشترک و تقویت احساس تعلق اجتماعی تحلیل کرده است . به نظر وی وظیفه اساسی وسایل ارتباط جمعی تقویت چنین احساسی است . شخص از این طریق شهروند واقعی اجتماعی خواهد بود ، زیرا می تواند خود را به جای دیگری قرار دهد . به نظر لونر هر چقدر مردم با وسائل ارتباط جمعی پیوند محکم تری می یابند ، به همان نسبت نیز مشارکت اجتماعی قابلیت زندگی آنان در جمع با درک دیگران افزایش می یابد.بنابراین رسانه ها امروزه قابل توجه قانونگذاران هستند ، زیرا در بحث هماهنگی میان ارکان حاکمیت نقش بسیار مهمی را بر عهده دارند و به فرایند تقویت استقلال قوا ، ایجاد هماهنگی میان آنها ، ارتقاء فرهنگ و هویت ملی ، تقویت جامعه مدنی و جلوگیری از انسداد سیاسی و نیز تقویت پشتوانه دیپلماسی در عرصه های مختلف بین المللی کمک می کنند . در نتیجه نقش رسانه ها در هماهنگ سازی امروزه آنها را از قابلیت تاثیر گذاری بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی برخودار می کند.
نتیجه گیری: تاثیر هویت بر مشارکت سیاسی
بر اساس آنچه گفته شد ،هویت ملی از شاخص ترین مقولات ملت سازی است و ملتی که بن مایه های هویتی قوی از قبیل تاریخ و تمدن ، زبان و نژاد، فرهنگ و هنر، دین و مذهب و جغرافیای سرزمینی کهن داشته باشند، دارای اتحاد و انسجام ملی بیشتری خواهند بود و نمون هآن را در هشت سال دفاع مقدس شاهد بودیم و آن چیزی که باعث استقامت نیروی های مردی و نظامی ایران در جنگ تحمیلی بود برجسته شدن نمادهای هویتی اعم از ملی و مذهبی بود. همچنین در این رابطه مستحکم شکل گرفته، می توان اینگونه ارزیابی کرد که قاعدتا دشمن برای بر هم زدن این استحکام درونی که منبعث از همان هویت ملی است ،در صدد بر خواهد آمد تا زمینه های ایجاد شکاف و گسل های سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی را در بدنه آن ملت فراهم آورد و با انتقال هویت جدید یا همان هویت بیگانه و وارداتی به ویژه از طریق رسانه های جمعی، وابستگی فرهنگی و سیاسی را به وجود آورد که البته مهمترین راه نفوذ در ملتها همان نفوذ فرهنگی است.
در نتیجه چنانچه ملتی از نظر بافت هویتی دچار ضعف و بحران شود، قطعا زمینه های نفوذ بیگانگان بیشتر فراهم می شود.در مجموع نگارنده بر این اعتقاد است که در شرایط فعلی به واسطه تقابل منافع ایران اسلامی با رویکردی ایدئولوژیکی( برگرفته از آرمانهای انقلاب اسلامی) با منافع غرب در منطقه، طبیعی است که دشمن در پی ایجادگسلهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در جامعه متمدن ایرانی اسلامی باشد. با درک این موضوع می توان به این مهم پی برد که از جمله اهداف شوم آنان ، القاء حس نامیدی یا به نوعی غیرت پروری (حمایت از هویتهای بیگانه)از طریق فضاسازی های رسانه ای است تا مردم را از مجلس قانون گذاری ناامید کنند و با کاهش مشارکت سیاسی مسیر انزوای ایران را در عرصه های مختلف به ویژه در مجامع بین المللی فراهم آورند و بدون تردید بهترین روش برای اعمال این هجمه، ایجاد فاصله بین مردم و غیرت و وفاداریهای ملی یا دور کردن آنان از مقوله هویت ملی است که به تبع آن باز هم مردم هستند که بیشترین آسیب را خواهند دید.امروزه نیز با توجه به نزدیک شدن به انتخابات مجلس شورای اسلامی باید با اقدامات راهبردی و رسانه ای، جامعه را نسبت به توطئه های دشمن آگاه ساخته و زمینه تقویت هویت ملی را برای ارتقاء سطح مشارکت سیاسی فراهم آورد.
نکته پایانی اینکه ، هرچقدر مشارکت سیاسی افزایش یابد قاعدتا به همان میزان بر صیانت از منافع ملی و ارتقاء آن تاثیر خواهد گذاشت و از طرفی افزایش مشارکت سیاسی می تواند بر تولید امنیت ملی و رفاه عمومی اثرگذار باشد و اما می توان رابطه ای دو سویه را نیز بین این دو (هویت ملی و مشارکت سیاسی) مشاهده کرد. به گونه ای که اصل مشارکت سیاسی هم می تواند تقویت کننده و عامل انسجام بخش شاخصهای هویت ملی از قبیل غیرت و غرور ملی، میهن دوستی و پایبندی به اصول و ارزش ها و وفاداری های ملی باشد و در عین حال هویت ملی است که به شرط پررنگ شدن محتوای آن بر ماهیت مشارکت سیاسی می افزاید. در واقع این در هم تنیدگی بینابینی هویت ملی با مشارکت سیاسی، برگ برنده ای است برای ملتی که سالها در برابر انواع تهدیدات ایستادگی کرده و به نظر می رسد روشنگریهای پیش رو در قالب جهاد تبیین متضمن حفظ این بافت فرهنگی سیاسی و هویتی خواهد بود.
دکتر کیانوش معمر- سردبیر همای سعادت
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰