حکایت معلمی که برای درمان چشم آسیب دیده دانش آموزش جنگید
حکایت معلمی که برای درمان چشم آسیب دیده دانش آموزش جنگید.
یادداشت-روزی که صبا را دیدم…اول مهر بود. بوی کتاب نو، هیاهوی بچه ها، شوق بازگشت… اما در میان آن همه شور و شوق، چشمم به دختری افتاد که لبخند نداشت. صبا… دختری ساکت، سایه نشین، با چشمانی که فریاد میزدند: نجاتم بده!یکی از چشمانش بیمار بود؛ تار، بیجان، غمزده. نه فقط چشمش، که دنیایش هم تار شده بود. نگاه های سنگین همکلاسی ها، پچ پچ های بی رحم، بی توجهی، تمسخر… هر کدام زخمی بودند بر روحی کوچک، که قرار بود فقط یاد بگیرد، نه بجنگد.
نمیتوانستم فقط تماشاگر باشم. درد صبا، درد خودم شده بود. بیخوابی هایم آغاز شد… با خودم میگفتم: اگر من کمک نکنم، چه کسی کمک خواهد کرد؟ اما راه سادهای در پیش نداشتم.خانوادهاش پر از ترس بودند، بی اعتماد، دل نگران… و وقتی از هزینه ها گفتند، فهمیدم پشت این همه انکار، چه فقر سنگینی خوابیده.
اما صبا، ارزش جنگیدن داشت
با هر در بست های که خوردم، ایمانم قویتر شد. راه افتادم… میان کوچه های ناامیدی و تردید. با خانوادهاش حرف زدم، آرامشان کردم، امید پاشیدم. و بعد، سراغ کسی رفتم که حتی نمیدانستم چگونه باید پیدایش کنم… خیّری نیک دل، غریبه ای آشنا، که بارها در سکوت به فریاد مردم رسیده بود.شمارهاش را نداشتم، رابطهای نداشتم، فقط دل داشتم. دل و ایمان و شاید همین کافی بود. با سماجت، با دعا، با اشک، پیدایش کردم… و وقتی پذیرفت، وقتی گفت: کمکش میکنم، انگار خودِ خدا صدایم را شنیده بود.عمل سخت بود، هزینه ها کمرشکن، اما ما جنگیدیم. کنار هم، برای یک چشم، برای یک امید، برای یک زندگی.
و روزی که صبا، با چشم های روشن و لبخندی از ته دل، وارد کلاس شد… گویی خورشید در کلاس ما طلوع کرده بود. بچه ها دورش را گرفتند، دیگر خبری از تمسخر نبود.صبا برگشته بود؛ قویتر، زیباتر، امیدوارتر.آن روز، فهمیدم معلمی یعنی چه. یعنی دیدنِ آنچه دیگران نمیبینند. یعنی ایستادن، وقتی دیگران فقط عبور میکنند. یعنی ساختن، حتی با دست های خالی.من معلمم… و این تنها یک واژه نیست. این یعنی عاشق بودن، یعنی مسئول بودن، یعنی هر روز بخشی از قلبت را خرج کنی تا قلبی دیگر بتپد.
اگر باز هم چنین روزی بیاید، بی تردید، بی تعلل، دوباره قدم برمیدارم…
چون باور دارم هیچ نوری خاموش نمی ماند، اگر کسی باشد که شعله اش را نگه دارد.
معلم علی ابدال پور-منطقه عشایری لرستان
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰