زنگ خطر افزایش خودکشی در جامعه/هشداری که جدی گرفته نمی شود

امروزه مسئله آسیب های اجتماعی «خودکشی»یک تهدید بزرگ برای جامعه و خانواده ها حساب می شود،که با نگاه سطحی و گذرا میتوان به عمق فاجعه این پدیده شوم پی برد که عوامل مختلفی در به وجود آمدن و اتفاق افتادن این آسیب و موضوع دخیل هستند.

همای سعادت آنلاین-یادداشت-در بحث آسیب های اجتماعی مسئله «خودکشی» یک تهدید بزرگ برای کشور ما که با مشکلات اقتصادی و اجتماعی فراوانی روبرو است به حساب می آید.«خودکشی» اثرات زیانبار و مخربی برای خانواده ها و جامعه در دراز مدت بهمراه خواهد داشت؛ در جوامعی مثل کشور ما که استرس و اضطراب بسیار است، خانواده ها و افراد از نظر روحی و روانی احساس امنیت نمی کنند و نسبت به آینده ی خود امیدی ندارند میل به «خودکشی» بخصوص در نوجوانان و جوانان بیشتر می شود. طبیعی است که برای مقابله با آسیب های اجتماعی که روز به روز هم در حال افزایش با شکل و شمایل جدید هستند مسئولین و متولیان باید فکری عاجل کرده و متفکرانه به ریشه یابی این آسیب‌ها و علل آنها دست پیدا کنند.وضعیت روحی و فکری افراد جامعه به ویژه جوانان و نوجوانان اجتماع و خانواده ها را با چالش هایی بزرگ روبرو نموده که بعضآ شاهد قطع کردن ارتباط این افراد و خانواده ها با بدنه جامعه هستیم.(انزوای اجتماعی)متاسفانه در این روزها شاهد آن هستیم که جوانان و نوجوانان به جای اینکه به دنبال راه و روشی برای مقابله با اضطراب های خود و بهبود کیفیت زندگی باشند با یک تصمیم گیری آنی با چاشنی عصبانیت خود را فنا و‌ نیست می کنند.

علائم و نشانه های منفی این خودکشی ها در بسیاری از مطالعات نشان دهنده این است که در دراز مدت تاثیرات بسیار مخربی بر تمام بدنه جامعه وارد خواهد آورد و انرژی و قدرت بهبود شرایط را از اجتماع سلب و کم می کند.درد و معضل اجتماعی «خودکشی» باید تبدیل به یکی از نگرانی های اصلی و مهم مسئولین شود و به راحتی از کنار اختلالات و نابسامانی های اجتماعی که این قبیل از مرگ ها به وجود می آورند غافل نشوند.مسئولان امنیتی و مدیران سازمان بهزیستی باید ریز و موشکافانه تاثیرات فقر، بیکاری، اعتیاد و مشکلات درون خانوادگی افرادی را که دست به «خودکشی» زده را بررسی و تصمیماتی قاطع برای قطع کردن این زنجیره خودکشی ها اتخاذ و اجرایی کنند.زنگ خطری که برای تمام جامعه از مدیران گرفته تا مردم عادی به صدا درآمده این نکته مهم است که افزایش و میل به «خودکشی» در نوجوانان و جوانان بسیار بیشتر از قبل شده است و این مسئله می تواند تبعات جبران ناپذیری برای جامعه و خانواده ها بهمراه داشته باشد.

برای جامعه ی ما که با روند کم جمعیتی و پیر شدن جمعیت روبرو می باشد، «خودکشی» نوجوانان و جوانان یک بحران عمیق و حتی فراتر از جنگ‌ است چرا که شالوده و اساس هر جامعه ای نوجوانان و جوانان آن سرزمین هستند یا به تعبیری دیگر ارزشمندترین دارایی هر کشوری نسل جوان آن هستند که می توانند قوام بخش و آینده ساز آن اجتماع باشند.مدتی است که هر چند روزی یکبار خبر «خودکشی» یکی از هم وطنان خود را می شنویم و این یعنی اینکه با وجود مشکلات فراوان امروز همه در معرض «خودکشی» قرار داریم و اگر چاره ای اندیشیده نشود و راه حلی علمی و منطقی برای خشکاندن ریشه های این بلای اجتماعی خلق نشود از «خودکشی» نوجوانان و جوانان گریزی نیست.

از نظر نگارنده بعنوان یک فارغ‌التحصیل رشته حقوق و جرم‌شناسی مسئولان و متولیان آسیب های اجتماعی از باید تاثیر افزایش فقر و کاهش درآمدهای مالی خانواری که داغدار «خودکشی» اعضای خانواده خود هستند را مورد بررسی و تحلیل علمی و کارشناسی قرار بدهند.کارشناسان باید به این مسئله مهم پی ببرند که شوک های ناگهانی اقتصادی و اجتماعی به خانواده ها تا چه در این حادثه ها تاثیرگذار بوده است.از آنجا که اینگونه حوادث روح مردم را آزرده و نگران می کند و باعث رفتارها و ابراز نظرات نادرست و تصورات غلط می شود و شاهد آن هستیم که به همین خاطر بعضی ها چه در فضای مجازی و چه حقیقی به مسئولان می تازند و آنها را مورد نقدهای تند قرار می دهند پس بنظر نگارنده بسیار به جاست درصد تقصیر مسئولین در علت ها مشخص گردد.بعد علل اجتماعی دومین علتی که باید از نظر کارشناسان پنهان نماند علل خانوادگی (درون خانوادگی) هستند، متاسفانه بعضی از پدران و مادران هنوز با شیوه های مدیریتی سنتی خانواده و اعضای آن را کنترل و مدیریت می کنند و همین امر حوزه ای جدید از ارتباطات صمیمانه‌ فرزندان با والدین ابداع نمی کند و فرصت های بازگفتن بسیاری از نگرانی و احساسات درونی سرکوب می شود.شیوه های نوین امروزی در مراحل ازدواج از همسر یابی گرفته تا برگزاری آئین های ازدواج بصورت کامل دگرگون شده اما برخی از والدین نمی توانند این تغییرات را قبول کنند و همین باعث هم به کج راهه رفتن و هم متاسفانه بعضی اوقات خودکشی های عاطفی در بین جوانان می شود.

وظیفه متولیان و کارشناسان سازمان بهزیستی در این وسط بسیار حساس و مهم بوده و‌ باید با ارائه ایده های علمی و جامعه پذیر و با باور به اینکه می شود جلوی بسیاری از این آسیب های اجتماعی را گرفت یک گفتمان اجتماعی حقیقی و برگرفته از علل و عوامل این آسیب های به وقوع پیوسته خلق و به همگان آموزش دهند. جای تحقیق و پژوهش دارد که بیشتر افرادی که دست به «خودکشی» زده اند دارای هیچ پرونده و سابقه کیفری نبوده اند و انجام هیچ بزه ای توسط آنها صورت نگرفته است؛یعنی افرادی با روحیه آرام و قانون مدار بوده و از خصایص خطرناک مبری بوده اند.«خودکشی» که یکی از بزرگترین آسیب های اجتماعی امروزه به حساب می‌آید اگر کنترل و ریشه یابی نگردد به فاجعه تبدیل شده و دیگر نمی توان جلوی آن را گرفت و تمام رفتارهای اجتماعی و خانوادگی را تحت تاثیر منفی خود قرار می دهد.به زعم و نظر نگارنده بعنوان یک دانش آموخته ی جزا و جرم‌شناسی پدیده شوم خودکشی را باید نسلی مورد تحقیق قرار داد؛گاهآ شاهد هستیم که مطابق تعاریف و گفته های افراد خانواده فرد متوفی (کسی که خودکشی کرده است) علت ها بین نوجوانان، جوانان و بزرگسالان متفاوت است.نوجوانان به علت غرایض تغییری در سن و ورود به مرحله ای از جامعه؛احساس استقلال یابی می کنند و رفع همین نیاز و احساس را مکمل اغنای و قبول اطرافیان از بزرگی خود و خروج‌ از مرحله کودکی می دانند،خب در این تغییر سن و مراحل رشد؛نوعی جنگ ها و خشونت های درون خانوادگی شکل می گیرد و باعث طغیان فرد نوجوان می شود و تا حس استقلال یابی و بزرگی خود را به رخ نکشد کوتاه نمی آید در نتیجه احتمال مدت دار شدن این خشونت ها و‌ احتمال اقدام به خودکشی و فناپذیری قوت می یابد.انعطاف پذیری والدین و بزرگان نقش مهمی در پذیرش نوجوانان و جوانان در سیر تکامل زندگی دارد.در جوانان هم به نوعی دیگر شاهد برزو اختلاف هستیم،شکاف های عاطفی و احساسی و اجتماعی و تفاوت در ابراز و بیان نیازمندی ها و کنار آمدن با کمبود ها از علل اصلی ورود به مرحله سخت و خشونت درون خانوادگی است که در صورت عدم نگاه منعطف و متعادلانه طرفین احتمال خودکشی هر کدام از طرفین وجود دارد.بنابراین مدیریت برهه های زمانی و سنی در کنترل و بروز عوامل پدیده خودکشی بسیار موثر است.

از آنجا که طبق آمار های منتشر شده آمار«خودکشی» در بین نوجوانان و جوانان بیشتر از دیگر سنین می باشد ضروری است که والدین تحت آموزش قرار بگیرند تا بعضی از نرمش های اجتماعی را یاد بگیرند.
دادن پاسخ های آمرانه، دستورهای آمرانه و به جبر، پافشاری بر اجرای خواسته ها و الزام طرف به اجرای آن بعضآ باعث سرکشی و سرپیچی می گردد و باعث ورود به مرحله جدیدی از کشمکش های خانوادگی و اجتماعی می شود و همین عدم پذیرش تفاوت ها باعث دست به خودکشی زدن ها می باشد. نظرات علمی کارشناسان حوزه آسیب های اجتماعی و حتی دستگاه های امنیتی برای آنکه تاثیر زیادی بر جامعه بگذارند و همچنین در نظام آموزشی ابعاد استدلالی پیدا کنند باید در سیر مراحل آموزشی یعنی از ابتدایی گرفته تا دانشگاه مورد بحث و آموزش قرار بگیرند؛به نظر نگارنده این رویه برای جامعه سنتی ما و دیگر جوامع سنتی تاثیر گذارتر خواهد بود. در پایان ذکر این نکته بسیار مهم است. به احتمال زیاد علل و عوامل خودکشی و دیگر آسیب های اجتماعی در بین مردان و زنان متفاوت تر است.

یاسر نظری چگنی
انتهای پیام/