زیر خاکستر فقر‌

«تجربه وتاریخ اثبات نموده، محوری ترین عوامل اعتراضات به مسایل اقتصادی در جوامع مختلف در زیر خاکستر فقر نهفته است.

این قشر پرجمعیت محروم بادست خالی و حضور فیزیکی و قشر غنی معترض، با دست پر‌ و با احتکار معترضانه اقدام به مخالفت با سیاستهای نامناسب موجود جامعه مینمایند ».در دنیای سیاست شاید تنها گزینه ایکه نمی شود با آن بازی کرد حریم اقتصادی معیشتی مردم است. چراکه وقتی مدیر خانواده «مملکت» به مدیرخانواده «فردی اجتماعی» توجه ویژه نداشته باشد. این عدم‌ توجه باعث میشود پدر خانواده شاهد تبعیض گردد و‌شکم گرسنه فرزندان را تحمل نکند‌. ناچارا برای رهایی از آن دست به اعتراض خواهد زد.

در جوامعی که نارضایتی معیشتی با نارضایتی سرمایه داری تقارن پیدا کند باید پذیرفت که به تدریج این دوقشر مهم با هم تلاقی پیدا میکنند و سر از خاکستر «فقیر وغنی»‌ در میاورند و یک‌ تنه خواهند شد و‌خطرناک ظاهر خواهندشد
البته هرچند فقر مدرنیته با فقرسنتی تفاوتهای فاحشی دارد و پرداختن به آن کاری زمان بر است اما اجمالا میشود به چند نکته آن اشاره نمود.

بدینصورت که فقرسنتی یعنی مردم برای دست یابی به غذا و پوشاک نهایت تلاش و بعضا اعتراض می نمایند اما فقر مدرنیته یعنی همسان نبودن امکانات پیشرفته موجود در بین توده باعث فاصله عمیق طبقاتی میشود مردم‌در چنین شرایطی هرچند از داشتن غذا و پوشاک شاید‌مشکل آنچنانی نداشته باشند اما شاهد شیک پوشان پولدار و شاسی سواران و ویلاداران بعضا رانت خوار میشوند و این تبعیض اجتماعی اقتصادی کم‌درآمدها را همانند فقرای سنتی وادار به اعتراض می نماید.

مسولینی که درد درمندان و مردم را نادیده بگیرند حتما جامعه را با مشکلاتی سخت همانند رکود و تورم مواجه میکنند.باید اذعان نمود که قسمت اعظمی از رکود و تورمهای افسار گسیخته و سونامی گونه توسط مردم«قشرتجار و‌سرمایه دار» بشکل انتقام جویانه عملی میشود.نیک میدانید این جریان پیچیده، چند بعدیست و ابعاد زیادی دارد که به تدریج در بازار های مختلف تجاری نمایان میشود.

در جوامعیکه با نابسامانیهای اقتصادی مواجه اند، افراد یا اقشاری معترض به وضعیت مزبور، برای انجام فعالیتهای اقتصادی یا هر جریانی تجاری در هرسطحی بدون واهمه ای از قانون و بدون توجه به وضعیت مادی مردم با حس انتقام جویی که متولیان جامعه به تدریج به آنان انتقال نموده اند قیمت واهی و تورم زایی را در میان مردم منتشر و عملی میکنند و تورم نجومی و اختلال اقتصادی ملموس میشود و در دراز مدت عملیاتی میگردد.

آشفته بازار در کشورهای در حال توسعه و‌جهان سومی به وفور دیده میشود و این آشفتگی مخرب حاصل عدم توجه حکومتها یعنی قوای تاثیر گذار بویژه قوه مقننه و قضاییه و دیگر مسولین به ملتهاست.

وقتی در اینگونه کشورها نرخ تورم بعضا نقطه به نقطه یا میانگین کلی برای مسولین تراز اولی بسیار نجومی و خجالت آور است چگونه میشود معیشت و اقتصاد خانواده ها را تنظیم نمود البته فراموش نشود آمارهای مارپله ای کاذب چنین کشورهایی رافع مسولیت سکانداران آن کشورها نخواهد شد.
چراکه آمار واقعی را باید در دل خانوارها و از تریبون آزاد بین عموم مردم دریافت نمود.نه از زبان رسانه های حکومتی

فارغ از جریان استعمار بعضی از کشورها باید پذیرفت که عدم‌همگام بودن کشورهای مورد نظر با دنیای پیشرفته اقتصادی، عامل اصلی تنزل رشد اقتصادی معیشتی در خانواده های آن ملتهاست.بطور مثال در کشورهای آسیایی، تاثیر جنسهای غیر کیفی چینی و عدم وجود کالاهای اصلی ژاپنی برای استفاده مردم بیشترین اعصاب خوردی ملی توده مردم را شامل میشود.

ملتهایکه تردد و ایاب و ذهاب مربوط،به کارهای معمولی اش میدان و پیست و مسابقه ماراتن را تداعی میکند چگونه باید آرامش اجتماعی داشته باشند.بدون شک آسایش فاقد آرامش برای انسانها سودی ندارد. چراکه وجود امکانات آسایشی غیر کیفی نه تنها زیانبار است بلکه برای مردم سلب آرامش میکند.با وضعیت متلاطم اقتصادی کشورهای جهان سوم و بعضا درحال توسعه، چگونه ملتهای مزبور میتوانند به جامعه ای آرام و پویا دست پیدا کنند.

اسماعیل نایب زاده طولابی -«کنشگر سیاسی اجتماعی»

انتهای پیام /