گفتمان حاج قاسم، گفتمان بصیرت و دشمن شناسی است

گفتمان در اصطلاح همان نوع نگاه یا بینش فرد یا مجموعه ای است که در اثر استمرار آن تبدیل به باوری ذهنی میشود و در نتیجه به همراه خود می تواند موجی را به راه انداخته و بر سرنوشت ملتی اثرگذار باشد.گفتمان های فکری در سطوح مختلف اجتماعی ، سیاسی و …قابل بحث و بررسی هستند.

اختصاصی همای سعادت -یادداشت-هر گفتمان می تواند زمینه ساز فرایندی باشد که اندیشه ی جامعه ای را به سمت و سویی هدایت کند و موجبات برانگیختگی احساس، غرور و یقین آن جامعه را برای ایجاد تحول، خودباوری، رشد و توسعه و یا پیکار با ظلم و ستمی را رقم زند.گفتمان شمع فروزانی است که در بطن وجودی یک فرد یا مجموعه ای می درخشد و میتواند هدایتگر مسیر ملتی باشد تا از زنگاره ها و پلیدیهای زمانه در امان بمانند.گفتمانها مضامین مختلفی دارند.میتوانند در قالب یک تصویر ، یک کلام، یک حرکت و رفتار و یا حتی یک دل نوشته و خلق یک داستان به وجود آیند.به مانند پنجه آغشته به خونی که منقوش شده بر دیواری، توسط یک جوان انقلابی که ملت ایران را در آخرین روزهای حکومت پهلوی دوم جامعه اسلامی تحت الشّعاع قرار داد و معنایی جزء اینکه برای تحقق انقلاب و رسیدن به پیروزی باید خون داد و از خود گذشت.

حال آنکه یکی از گفتمانهای موجود در چند سال اخیر، گفتمان حاج قاسم سلیمانی بوده است.گفتمانی که در بیانگر روایتهای مختلفی بوده و آن نیز برگرفته از ویژگیهای خاص شخصیتی و منبعث از نوع بینش و تفکر حاج قاسم سلیمانی است.در این بین میتوان به برخی شاخصه های شخصیتی وی که مبیّن نوع بینش و طرح گفتمانی اوست از جمله شجاعت وصف ناپذیرش، مردمی بودن و حفظ جایگاه و شأن اجتماعی اش، تدین و ولایی بودنش، تعهدش به میهن و مکتب انقلابی اش و باور به تغییر و عمل سیاسی اش همه و همه در تکامل آن گفتمان نقش آفرینی کردند، اشاره کرد.

در کنار این ویژگیها به نقل از دشمنان قسم خورده نظام ، او نه تنها یک نظامی موفق و فوق استراتژیست،بلکه دارای قدرت تجزیه و تحلیل بسیار بالایی در حوزه های مختلف سیاسی و روابط بین الملل بود و همواره در عرصه های مختلف با زیرکی خاصی یا اعمال نظرات حرفه ای خود بر معادلات منطقه ای اثرگذار بود و از این جهت تمرکز دشمن در چینش سیاستهای منفعت طلبانه اش بارها به هم خورد. بی شک گفتمان او بود که همچون سدی مستحکم بر اندیشه و ایدئولوژی لیبرالیسم غربی چیرگی یافت و به جای آن نهال خودباوری و بصیرت را در میان خیل عظیمی از جوانان محور مقاومت کاشت و در نهایت برای ثمردهی آن با خون خود به آبیاری اش پرداخت.

به زعم نگارنده این گفتمان را باید گفتمان بصیرت نامید که قاعدتاً، محصول و نتیجه تجارب به دست آمده در میدانهای سخت سیاسی و نظامی بود. بی تردید حضور وی در سه جبهه هشت ساله دفاع مقدس ، مبارزه با اشرار شرق کشور و در نهایت مبارزه با داعش در کشورهای سوریه و عراق ،باعث شد تا از او چهره ای برجسته در حوزه ی نظامی خلق کند و از آن طریق تجربه ای بی نظیر را اخذ نموده که تلفیق آن با باور رسیدن به «ایران قوی» و خصوصیات ارزشی که داشت بر تداوم و تقویت گفتمان حاج قاسم افزود.گفتمانی که شاید خود وی به واسطه حجب و دوری گزیدن از کبر و غرورش که خاص صالحان درگاه الهی است،هرگز در مخیله اش هم خطور نکرده و ناخواسته بعد از شهادتش تبدیل به باوری در اذهان جوانان این مرز و بوم شد.

حاج قاسم در این گفتمان فرهنگ ایثار و جانفشانی را در راه وطن برای تامین و ارتقاءامنیت ملی جای داده و چنان جاذبه داشت که ملتی در سوگش به عزا نشستند و حضور هفده میلیونی جمعیت در مراسم تشییع پیکر پاکش گواهی مستدل بر این مدعاست و به صراحت میتوان گفت، شورآفرینی ملی که توسط شیفتگان این سرباز وطن در آن روز حزن انگیز، پدید آمد نشانی از عظمت این گفتمان بود و فی الواقع از آن گفتمان بصیرت حاج قاسم رونمایی کردند و حتی شهادتش هم لرزه بر اندام دشمنان میهن و نظام انداخت و مولفه ها و اهداف جنگ نرم دشمن را بر هم ریخت.جالب آنکه با ارزیابی های صورت گرفته از مجموع حاضران در مراسم تشییع، متوجه خواهیم شد که گفتمان حاج قاسم برای طیف خاصی نیست و بلکه فراجناحی و حتی فرامرزی است.

از طرفی نظام سلطه به خوبی دریافته که ایرانیان علیرغم تحمیل فشارهای اقتصادی موجود گامی از ارزشهای دینی و ملی خود عقب نخواهند نشست و این مهم را در گفتمان حاج قاسم به خوبی لمس کردند و خود معترفند که حاج قاسم دیگر یک فرد نیست،بلکه مکتبی است که در قاموس نظریه های سیاسی باید بازتعریف شود. شاید حضور فیزیکی اش اینک در میان ما ملموس نیست و او عاشقانه به خیل شهدای همرزش پیوست تا به آرزوی دیرینه اش دست یابد ، اما نامش تا ابد بر صفحات سفید و پاک تاریخ حماسه آفرینان این مرز و بوم ثبت شد و به حق صدای رسا و منادی آزادیخواهان جهان شد.

کیانوش معمر- سردبیر همای سعادت

انتهای پیام/