روایت مهر؛

ابوالفضل؛دانش آموز قهرمانی که رفت تا زندگی ببخشد

ابوالفضل،نوجوانی از تبار امید و آرزو،با چشم‌هایی که رویاهای بزرگی را در دل داشت و لبخندی که گرما و روشنی را به اطرافش انعکاس می داد،حالا دیگر در میان ما نیست…

یادداشت-او می‌خواست روزی افتخار آفرین باشد. می‌خواست برای خانواده‌اش، برای جامعه‌اش خدمت کند. دفتر زندگی‌اش، پر از نقشه‌هایی بود که هنوز حتی حاشیه‌اش هم نوشته نشده بود. اما سرنوشت، بی‌رحمانه، مسیرش را برید.

ابوالفضل سالاروند هنرجوی هنرستان خلیج فارس شهرستان دورود چند روز پیش، در حادثه‌ای تلخ،در سانحه تصادف گرفتار شد.

پزشک گفت: «دیگر کاری نمی‌توان کرد»… اما خانواده‌اش، در اوج اندوه و شکستن، تصمیمی بزرگ و آسمانی گرفتند؛ تصمیمی که از جنس نور بود و زندگی.

آنها قلب شکسته‌شان را در دستانشان گرفتند و اعضای بدن فرزندشان را به جان‌های دیگری هدیه کردند. جان‌هایی که حالا دوباره می‌تپند، نفس می‌کشند و به زندگی بازگشته‌اند… و این یعنی ابوالفضل هنوز هست؛ در قلب‌هایی که با تپش قلب او زنده‌اند.

ما امروز نه تنها برای غم از دست دادن این فرشته نوجوان اشک می‌ریزیم، بلکه در برابر بزرگی دل پدر و مادری که فراتر از درد خود، به دیگران زندگی بخشیدند، سر تعظیم فرود می‌آوریم.

نام ابوالفضل سالاروند، تا همیشه در خاطرمان خواهد ماند؛ نه فقط به خاطر رفتنش، بلکه به خاطر نجات جان‌هایی که به برکت او ادامه یافتند…

روح این قهرمان لرستانی شاد، یادش مانا، و راه روشنش پر رهرو

انتهای پیام/