تغییر در سازمان

در عصر پویای کنونی،بی شک سازمان ها برای بقا و پیشرفت مداوم، نیازمند انطباق با تغییرات هستند.

همای سعادت- این تغییرات می تواند ناشی از عوامل مختلفی مانند پیشرفت های تکنولوژی، تحولات اقتصادی، دگرگونی های اجتماعی یا حتی تصمیمات استراتژیک درون سازمانی باشند. در چنین شرایطی، مدیران سازمان ها، فرایند تغییر را به عنوان یک اصل هدفمند در رویارویی با چالش ها و فرصت های ناشی از تغییرات در محیط کسب و کار می پذیرند.

در واقع می توان گفت گستردگی تغییرات به حدی افزایش یافته است که پذیرش آن توسط سازمان ها و نیروی کار امری اجتناب ناپذیر است. منسوخ شدن محصولات، پیشرفت علم و فناوری، تغییر تکنولوژی و تحولات اجتماعی از مهم ترین تغییرات اعمال شده در سال های اخیر است.

حال که تغییرات، بعنوان طبیعی ترین عوامل موجود در مسیر زندگی، از طریق شرایط محیطی و حتی گاهی عوامل داخلی به ما تحمیل می شود، بایستی پذیرش و هماهنگ شدن با این تحولات را بعنوان نکته ای مهم در راستای موفقیت آن قلمداد کرد. در هر سازمان، مدیران فعال، تغییراتی را برای بهبود عملکرد سازمان در نظر می گیرند که این امر تنها با برنامه ریزی منسجم و بهره مندی از منابع انسانی کارآمد امکان پذیر می باشد. همه ما می دانیم که تغییر دشوار است ولی آیا این دشواری به دلیل دشوار بودن تغییرات است؟ یا به خاطر عدم همراهی کارکنان و تناقض اهدف آنها با سازمان است.

مسئله از همین جا شروع می شود چون اولین و کلیدی ترین عامل مقاومت در برابر تغییرات کارمندان هستند که با سرسختی هر تغییری را رد می کند. اینجاست که این موضوع توجه ما را به کتاب “کلید را بزن” نوشته ( چیپ هیس و دن هیث) سوق می دهد. چیپ هیس و دن هیث برادارنی هستند که در زمینه استراتژی کسب و کار و سازمان ها فعالیت می کنند و در نوشته های خود با ارائه راهکارها و توصیه های کوچک و کاربردی خود تصویر انتزاعی تغییر را به یک واقعیت ملموس و دست یافتنی تبدیل می کنند.

به تعبیر آن دو و با تعمیم این موضوع به ساختار سازمان که تغییر بصورت تمثیلی از یک فیل سوار، فیل و مسیر آمده است، با هماهنگی و همراهی فیل با فیل سوار، ادامه مسیر میسر می شود. مشکل زمانی به وجود می آید که فیل سوار نداند چگونه از قدرت و نیروی فیل استفاده کند. یا اینکه از چه راهی باید به مسیر ادامه دهد تا به هدف نهایی برسد و در این مسیر مدام فیل را به این طرف و آن طرف می کشاند. اینجاست که فیل خسته و سردرگم می شود و دیگر از سوارکارش حرف شنوی ندارد. گذشته از این ها، این فیل با بی انگیزگی کامل اغلب لذت ها و پاداش های سریع و کوتاه مدت را به انتظار کشیدن برای پاداش های طولانی مدت ترجیح می دهد.

پس علت خیلی از شکست های زندگی همین عدم هماهنگی تصمیمات فیل سوار با توانایی فیل است. مهم نیست چقدر برای انجام کاری برنامه ریزی کرده اید، تا فیل تصمیم نگیرد که با شما در همان مسیر همراه باشد، نتیجه چیزی جزء شکست و سرخوردگی نیست. اما اگر روزی برسد که فیل سوار و فیل با هم همراه شوند ، می توان دنیا را فتح کرد.

ابوذر بهاروند – دانشجوی دکتری مدیریت بازاریابی

انتهای پیام/