روایت مربی لرستانی از بازی های پارالمپیک پاریس
مسابقات بینالمللی ورزشی بهترین فرصت برای کار فرهنگی است. همان دو سه دقیقه که یک ورزشکار قهرمان میشود و دور افتخار میزند تا روی سکو رفتنش همان فرصتی است که برابری می کند با میلیونها تومان بودجۀ کار فرهنگی.
همای سعادت- حالا بعد از ۳۰ ساعت مصاحبه با مصطفی بهرامی پای تلویزیون نشستهام و بیش از امیرحسین علیپور دنبال استاد میگردم، همون که بیشترین شاگرد قهرمان جهانی و آسیایی و پارالمپیکی را تربیت و زندگیشان را زیر و رو کرده است. امیرحسین علیپور که طلا را گرفت، استاد بهرامی میدود و پرچم ایران را از روی وسایل برمیدارد و به دست امیرحسین میدهد. یک گوشۀ پرچم را خودش میگیرد و گوشۀ دیگر را امیرحسین که یک دستش را روی شانۀ مربیاش میگذارد و شانه به شانهاش راه میرود؛ چون مطمئن است با او راه را گم نمیکند.
آقای بهرامی متولد بخش چگنی و بزرگشدۀ محلۀ پشتبازار خرمآباد زیر بمباران و موشکباران دهۀ ۶۰ و نوجوان همیشه در صف نفت و کوپنی است که یک پایش در جلسات قرآن بوده و یک پایش در باشگاه و زمین فوتبال و کشتی. کسی که رویای قهرمانی را در سر میپروراند و بعد از کسب عناوین قهرمانی در مادۀ پرتاب نیزه جوانان و دانشجویان کشور بعد از مصدومیت ناگزیر به عرصۀ مربیگری ورود میکند و با تربیت صدها شاگرد نه یک بار و دو بار که صدها بار در آسیا و جهان و پارالمپیک قهرمان میشود؛ هرچند که خودش دیده نشود.
شاگردانش او را آقای خاص صدا میزنند و به راستی که بهرامی آقای خاص ورزش لرستان و ایران است که کو به کو به دنبال شاگردانی میگردد تا قهرمانشان کند. بین شاگردان بهرامی از جوان عشایر چوپان تا لولهکش و راننده تاکسی دیده میشود. همین هم او را عزیز و محترم میکند؛ چون در مدار خود نمانده و خروج کرده تا سرنوشت آدمهایی را عوض کند که رویایی نداشتهاند.
دوباره به پرچم ایران در دستهای بهرامی و علیپور نگاه میکنم؛ این درخشانترین تصویری است که از او در یادها میماند.
رعنا مرادینسب
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰