«زنانه شدن» اعتیاد،ناهنجاری اجتماعی نوپدید در ایران
اعتیاد به مواد مخدر در گذشته، آسیبی غالبا مردانه بود اما بر اساس شواهد در سالهای اخیر گرایش زنان به این آسیب را شاهد هستیم.
یادداشت اختصاصی-همای سعادت- پرداختن به ناهنجاری های اجتماعی در جوامع مختلف از جمله مسائلی است که بخشی از تمرکز نهادهای اجتماعی و حاکمیتی را همواره به خود تخصیص می دهد. چرا که در صورت رواج آن می تواند تبعات فراوانی را به مرور زمان به بار آورد.
یکی از ناهنجاری های اجتماعی موجود در جامعه به ویژه در لرستان که متاسفانه اخیرا شاهد شیوع و گستره دامنه آن هستیم”اعتیاد زنان” به مواد مخدر و دخانیات می باشد.صرف نظر از عوارض و آسیبهای فردی و اجتماعی که اعتیاد در پی دارد، مسئله اصلی در این نوشتار این است که دلایل گرایش زنان به عنوان کسانی که اصلی ترین رسالت شان تربیت و آموزش فرزندان جامعه است،چیست و همچنین ترویج و اشاعه این معظل اجتماعی چه تبعاتی را به همراه دارد؟
برای ورود به این مبحث در ابتدا لازم است به نقش گذشته گرای فرهنگ در مقابله با پدیده های مذموم اجتماعی که زنان گرفتار آن شده اند، اشاره کنیم.همگان واقفند که جایگاه و منزلت اجتماعی زن در کشور ایران به ویژه در لرستان حتی در اوج کشمکش ها و تقویت فرایند مردسالاری بسیار متعالی بوده و در حد تقدس از این جایگاه یاد شده است و این مهم ریشه در فرهنگ ملی و مذهبی ما داشته است. از آنجایی که زنان به عنوان مروجین اصلی تربیت و تعالی فرزندان وخانواده ها می باشند و در واقع نقش برجسته ای در سلامت روحی و روانی بنیان خانواده دارند، لاجرم گرایش آنان به هر پدیده و ناهنجاری ای که دارای قبح اجتماعی باشد، نه تنها پذیرفتنی نیست بلکه به شدت مورد نقد و شمامت قرار می گیرد.
امروزه با قدم زدن در مسیرهای اصلی شهرهای لرستان دختران و زنانی را می توان مشاهده کرد که بی پروا و بدون واهمه از هرگونه نقد و انتقادی به راحتی در حال استعمال دخانیات هستند و ادامه این روند می تواند منجر به شکستن قبح این ناهنجاری اجتماعی و عادی سازی آن شود و در نهایت دیر یا زود خیل عظیمی از این بخش اجتماعی را درگیر خواهد کرد.
در بررسی های میدانی به عمل آمده از جمله دلایل اصلی گرایش زنان به دخانیات و متاسفانه بدتر از…. آن را این گونه بیان داشته اند:
*سرخوردگی های اجتماعی و خانوادگی:
به گونه ای که ماحصل شکست های عاطفی و روانی ناشی از عدم توجه والدین به مطالبات روحی و روانی آنان بوده و در نتیجه برای برون رفت از آن وبا هدف کسب آرامش نسبی و زودگذر به سمت و سوی مواد مخدر گرایش پیدا می کنند و یا ناشی از طلاق و جدل های عاشقانه بنا بر مقتضیات سنی آنان بوده که نیاز به مراقبت های والدین و رهنمودهای مناسب مشاوران امور تربیتی می باشد.
*سرگرمی های محافل دوستانه :
این مورد متاثر از ترویج فیلم ها و محتویات فضای مجازی بوده که متاسفانه به طرز افسارگسیخته ای زمینه ی آن فراهم شده و گاها در محافل دوستانه و حتی دانشگاهی و خوابگاه های دانشجویی شاهد اشاعه آن هستیم. عدم نظارت مناسب بر فضای مجازی کنونی،عدم تولید محتوای فرهنگ ساز در بسترهای مختلف رسانه ای ونیز عدم نظارت نهادهای فرهنگی-اجتماعی باعث شده تا سیطره مسائل ضدفرهنگی بر قابلیتهای فرهنگی صورت پذیرد و برساخته های فرهنگی و تمدنی جامعه به طرز باورنکردنی و بنیان برافکن به زیر سوال برود.
*استعمال دخانیات راهی برای برون رفت از دغدغه های اجتماعی:
باید پذیرفت که جامعه امروز سوای میل به تجمل گرایی و اشراف گرایی ها ،به شدت درگیر تامین مسایل مختلف معیشتی و رفاهی شده و طیفی از مخاطبین مذکور در این یادداشت اجتماعی، گرایش به استعمال مواد مخدر را به منظور تسکین شرایط روحی خود فرض نموده ند. هر چند که عموما غرق شدن در آن منجلاب را پذیرفته اند و اظهار ندامت داشتند و این جدای از گرایش عده ای خاص بوده که علیرغم استطاعت مالی و معیشتی صرفه به صورت تفننی و یا به قولی عامیانه از سر سیری و دارندگی روی به استعمال مواد مخدر و دخانیات آورده اند که البته در هر جهت این معما قرار گرفته باشیم،امری شایسته نیست.
به نظر می رسد این پدیده شوم اجتماعی در موقعیت حساس کنونی که دشمن به دنبال تخریب بنیان های اجتماعی خانواده هاست، با گذر زمان می تواند به پیکره فرهنگی و تمدنی جامعه آسیب های غیرقابل جبرانی وارد کند چرا که در طرح های موسوم به تهاجم فرهنگی، شبیخون فرهنگی و اینک جنگ رسانه ای و ترکیبی، تخریب وجهه و جایگاه زن را کماکان در دستور کار قرار داده اند و در واقع به خوبی دریافته اند که با تخریب جایگاه تربیتی و آموزشی زن می توانند موریانه وار و با گذر زمان مولفه هایی چون هویت،فرهنگ، کرامت،آموزش و تربیت و انسجام ملی جوامع را خدشه دار کنند و مسیر دستیابی به خواسته های نامطلوب خود را هموار نمایند و ارزش های بی ارزش خود را از آن طریق بر دیگر جوامع تحمیل کنند.
در پایان نگارنده علاوه بر پذیرش دلایل پیش گفته، اذعان دارد که رواج این پدیده شوم و دردناک اجتماعی برگرفته از یک نگاه غربگرایانه است تا اساس و بنیان خانواده ها را به چالش بکشد. در نتیجه می طلبد مسئولین و متولیان امور فرهنگی و سلامت روحی و روانی جامعه با احیای بسترهای لازم، ارائه آموزش ها و مشاوره های علمی در سطوح مختلف،ایجاد فضاهای ورزشی و تربیتی و فرهنگی، تشکیل کارگروه های مختلف در نهادهای مرتبط ، تاسیس پارک ها و فضاهای سلامت بانوان و گسترش آن، این بخش اجتماعی را نسبت به تبعات و تهدیدات ناشی از آن را آشنا نموده و از طرفی زمینه های تحقق و ارتقا شادابی،نشاط و سلامت اجتماعی را در میان آنان فراهم نمایند.
سخن آخر خطاب به کسانی است که خواسته یا ناخواسته گام در این کجراهه گذاشته اند؛ بی شک هر انسان صاحب خردی به خوبی می داند که مهم ترین نعمت الهی عرضه شده بر او،نعمت سلامتی و امنیت روحی و روانی است و تنها کافیست اندکی تامل و تعمق را در این خصوص به کار ببریم تا دریابیم که با آسیب رساندن به جسم و جان هرگز آرامشی به دست نخواهد آمد. از سویی مهم ترین ناجی برای غرق شدگان در این پدیده قبیح اجتماعی کسی نیست جزء خودشان.بنابراین با کسب دانش کافی از تبعات آن و نیز با تکیه بر قدرت اراده خویش راه رفته را تغییر دهید و در مسیر سلامت روح و جان و جسم گام بر دارید که هر کدام از شما امیدهای توسعه ملی کشور و تعلیم دهندگان آینده سازان کشور خواهید بود.
فاطمه سعادت راد
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰