پروژه تطهیر سازی خاندان پهلوی و رابطه آن با نادیده انگاری “دستاوردهای انقلاب اسلامی”

انقلاب در لغت به معنای دگرگونی ، واژگونی و زیر و رو شدن است و در اصطلاح دارای کاربردی سیاسی است بدین معنا که در پی براندازی نظام حاکم و جایگزینی آن بوده به گونه ای که تغییر در تمام ساختارها به ویژه سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی صورت پذیرد.

همای سعادت آنلاین -یادداشت- یکی از مهمترین انقلابهای معاصر که در واقع تنهاترین انقلابی اجتماعی که دارای بار ارزشی و معنوی محسوب است ، انقلاب اسلامی ایران بود که در ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ به پیروزی رسید و در پی آن مراحلی را طی نمود .در گام اول آن مراحل تثبیت و تداوم را شاهد بودیم که علیرغم تمام توطئه های داخلی و خارجی اعم از حوادث مختلف مانند ترور شخصیتها ، انفجارهای ناجوانمردانه در شهرهای مختلف توسط گروهکهای داخلی ، اقدامات تجزیه طلبانه در برخی نواحی(کردستان، گلستان، خوزستان و…)، اقدام برای انحلال ارتش و نیز حادثه کودتای نقاب(در پایگاه هوایی شهید نوژه)، حادثه طبس ، تحمیل هشت سال جنگ بر علیه ایران و… با درایت رهبری فرزانه امام خمینی ره در برداشتن گام نخست موفق عمل نموده و با نامگذاری ‌عنوان نظام حاکم و نیز تصویب قانون اساسی با محتوایی اسلامی حربه دشمنان را نقش بر آب کرد و از طرفی در مرحله تداوم انقلاب شاهد تحول در حوزه های مختلف علمی ، فرهنگی ، دفاعی و امنیتی و سیاسی و حتی اقتصادی بودیم که متاسفانه امروز به عنوان اصلی ترین دغدغه ملت و نظام هم محسوب میشود و در جای خود قابل بحث و بررسی است .در ادامه این یادداشت نگارنده در صدد است با ذکر برخی دستآوردهای انقلاب و نیز قیاسی اجمالی از شرایط قبل و بعد از انقلاب زمینه ای را فراهم آورد تا از آن طریق حقایقی را مطرح نموده تا شاید مسیر دشمن شناسی را به زعم و به نوبه خود هموارتر کند .

با نگاهی به تاریخ سیاسی اجتماعی ایران معاصر میتوان به این نتیجه دست یافت که ایران علیرغم دارا بودن منابع غنی و خدادادی و نیز سرمایه عظیم انسانی و دارا بودن تمدنی اصیل و کهن ، در دو دوره قاجار و پهلوی ، بدترین شرایط ممکن را لمس کرده که در ذیل به تنها جزئی از آن اشاره می کنیم.
بدون تردید هر انقلابی برای عبور از وضع نامطلوب موجود شکل می گیرد و انقلاب اسلامی نیز بر این اصل استوار بوده، مردم از سیطره غرب و بی کفایتی شخص شاه وعدم استقلال سیاسی حاکمیت که نابودکننده ی اصل عزت ملی بود، ابراز انزجار می کردند.

۱_شاه علیرغم شیک پوشی و ظاهرسازی‌های فراوان و سر دادن شعارهای متفاوت در قالب مکتب نوسازی و مدرنیزاسیون نتوانسته بود شأن و منزلت یک شهروند ایرانی را در برابر توهینهای بیشمار آمریکایی ها حفظ کند و از نگاه آنان یک سگ آمریکایی شأنش به مراتب برتر و بیشتر از یک شهروند ایرانی بود و سوال اینجاست وی چه مقاومتی در برابر این حقارت از انجام داده بود !! به راستی اگر اینگونه تحقیرها نبود ، چرا مردم به خیابانها ریختند و شعار مرگ بر شاه سر دادند؟

۲-عزت ملی ایرانیان آن زمان زیر سوال رفت که بخشهای فوق استراتژیک میهن توسط شاه و پدر شاه بخشیده شد.مگر تاریخ فراموش می کند که رضاشاه در قالب پیمان سعدآباد به سال ۱۳۱۶، هشت کیلومتر مربع از کوهستان های راهبردی شمالغرب غرب کشور(آرارات )را به ترکیه در زمان آتاتورک (که مهمترین مسئله برای ایران در همین یکسال گذشته در نزاع بین ارمنستان و آذربایجان را ایجاد کرد ) و سه هزار کیلومتر از شرق کشور (منطقه دشت ناامید ) را به افغانستان (که مهمترین تبعات فعلی آن برفنا رفتن حقآبه هیرمند است_ آن هم در وضعیت کنونی بحران آب ) و بخشی مهم از اروند رود را به عراق(که مهمترین چالش آن شروع جنگ هشت ساله بود) واگذار کرد تا به خیال خامش اتحاد چهارجانبه ای را با همسایگان برقرار کند و از این طریق سدی در برابر نفوذ کمونیسم شوروی و ارتقاءلیبرالیسم در منطقه ایجاد کند و خود کماکان به واسطه خدمتش به نظام سلطه بر سریر قدرت باقی بماند..!! و جالبتر آن که این واگذاری سرزمین به همسایگان برخلاف دوره منحوس قاجار بدون جنگ و خونریزی بود در حالیکه در دوره قاجار قبل از تصویب ترکمنچای و گلستان شاهد مقاومت‌های مختلف بودیم!! و اما در زمان پهلوی دوم در پی سفر شاه به هند و به پیشنهاد روباه پیر انگلیس ، بحرین را در قالب یه همه پرسی صوری و فاقد نظارت منطقی در حالی که نه ملت راضی به برگزاری همه پرسی بود و نه مجلس، از پیکره ی ایران عزیزمان جدا کرد و دقیقا عبارات محمدرضا شاه و نخست وزیر وقتش هویدا را در سال ۱۳۴۹ خواهم آورد. محمدرضا شاه شهریور ۱۳۴۹ گفت: «با توجه به این که ذخایر مروارید بحرین به پایان رسیده است، بحرین از نظر ایران دیگر اهمیتی ندارد».هویدا نخست وزیر وقت هم عنوان کرد: «به هیچ کس مربوط نیست. دختر خودمان بود، به هر کس می‌خواستیم شوهرش دادیم.»

و اما جای تاسف آنجاست که امروزه عده ای خام به دور از مطالعه تاریخی و تلاش برای کشف حقیقت، همین شاه بی کفایت و پدر بی درایتش را در شبکه های مجازی به عنوان پدر توسعه نوین و پدر تاجدار ایران می خوانند!! در حالی که خیانتهای آنان کمتر از دوره قاجار نبوده و نیست. با وجود رسانه ها و شبکه های اجتماعی فعلی که با طرح «پروژه تطهیر سازی خاندان پهلوی» به دنبال انحراف افکار جوانان از حقایق آن تاریخ هستند، و با تقطیع نمودن برخی ویدئوها از رژیم گذشته از شکوه و جاه و جلال شاهنشاهی ایرانی دم می زنند که پادشاهش در دهه بیست نوجوانی بوده که کوچکترین فهمی از سیاست و حکمرانی را نداشته و بیشتر صرفا تو سری خور مصدقها و روس و دست نشانده ی انگلیس و آمریکاییها بود و در دهه سی نیز که به یُمن توطئه سازمان اطلاعاتی سیا و هوچیگری های شعبان بی مخها به سریر قدرت و پادشاهی بازگشت نیز همو بود که با تبعیت محض از آمریکاییها کوچکترین اراده ای از خود نشان نداد و بارها دیدیم که چگونه نخست وزیران و درباریان را به خواست سفیران آمریکایی یکی پس از دیگری جایگزین می کرد و تا ذره ای از خدمتگزاری اش به آنان عقب ننشیند.

۳_ حال که تطهیر خاندان پهلوی شده آب و نان یک عده، طرح مسئله اینجاست، که این شاه تاجدار دارای پدری بود که اگر قدرت داشت چرا در زمان انتقالش به جزیره موریس در شهریور ۱۳۲۰ کوچکترین دفاعی از خود دال بر اینکه پادشاه کشوری مستقل است بعمل نیاورد و اساسا یارای این حرکت را نداشت و حتی مردم برای حمایت از او قدمی بر نداشتند؟ و نیز این پادشاه با عظمت!! اگر قدرت داشت چرا در جنگ جهانی دوم که ایران مبدل به جولانگاه جنگ شده بود و علیرغم اعلام بی طرفی اش او فقط نظاره گر اشغال خاک وطن و کشتار بی رحمانه ملت شریف ایران بود و گویی نه استقلال برایش معنا داشت و نه عزت ملی و نه هم حفظ شرف برای مردمش حائز اهمیت بود! و درد آنجاست که همان عده ی خام تصور می کنند در زمانه او همه چیز گل و بلبل بوده و بر اقتدار ایران افزوده و با نگاهی ساده انگارانه دم از سجل و ثبت اسناد و راه آهنی می زنند که از قضا در زمان خود هیچ کاربردی در توسعه ملی نداشت و اتفاقا میلیونها تومان هزینه بر ایران تحمیل کرد و خیلی از نخبگان آن دوره از باب اینکه در اجرای این پروژه هزینه بر ، اهم و غیر اهم در تصمیم رعایت نشده نالیدند و رضاشاه قلدرمآبه اقتصاد کشور را رو به سوی تباهی کشاند تا اهداف غرب و شرق را پیاده کند ؟؟!! همین پدر مثلا تاجدار ایران، کدام قدرت و کدام توان سیاسی و کدام عزت ملی را خلق کرد در زمانی که ایران در زیر چکمه های بیگانگان جان می داد و بیش از چهار میلیون نفر تلفات در آن روزگان بر اثر حملات اصحاب جنگ جهانی دوم و بیماریهای مسرّی را شاهد بودیم..؟

۴_به راستی اگر قدرت داشت چرا کنفرانس تهران با حضور استالین (رئیس جمهور وقت اتحاد جماهیر شوروی) ، روزولت (رئیس جمهور وقت امریکا)و چرچیل(نخست وزیر وقت انگلیس)، در یک قدمی کاخ شاه برگزار میشود و از او حتی به عنوان میزبان هم دعوت به عمل نمی‌آید که خیر سرش مثلا پادشاه کشور بوده و به صرف نوشیدن حتی یک استکان قهوه تلخ در آن جمع حضور یابد؟! آیا این جز حقارت ایران و قتل نفس عزت ملی ایرانیان که صاحبان تمدن بودند و بر آن فخر می ورزیدند چه معنایی می توانست در بر داشته باشد؟؟و بسیاری مثالهای دیگر که از حوصله بحث خارج است.

به نظر می رسد ما امروز در یک جنگ نابرابر رسانه ای قرار داریم.جنگی که دشمن درصدد است تا با القاءافکاری نامأنوس اذهان عمومی را به سوی ناامیدی از انقلاب اسلامی هدایت کند و عزت ملی و هویت ملی ایرانیان را دچار تخطئه کند. و اما آگاهسازی عمومی در این شرایط سخت اقتصادی که صدالبته برای جامعه بسیار مهم است و باید هر چه سریعتر به حل آن پرداخت، ضروریست تا نسل جدید بداند که چه بر این کشور گذشته و اساسا آرمان انقلاب اسلامی بر اساس همان تجارب تلخ تاریخی، و برگرفته از قاعده نفی سبیل(نفی سلطه پذیری و عدم سلطه گری) دستیابی به قدرتی بوده که نداشتیم و در پی جبران آن تحقیرها و توهینهای تاریخی است که به ایران قوی نیازمندیم و این ایران قوی مستلزم همت عمومی ، دانایی و آگاهی های اینچنینی است.در کنارش ملتی واحد و منسجم را میطلبد که با درایت از نحوه حمله ی هزار خنجر رسانه ای دشمن آگاه شود و با صدها هزار خنجر و دشنه به مبارزه برخیزند.به جرات میتوان گفت مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی حفظ و حراست از کیان و مرزها و استقلال در تصمیم گیریها بوده و نمونه آن را در هشت سال دفاع مقدس دیدیم .بسیاری از کشورهای منطقه با هدایت و پشتیبانی شرق و غرب وارد عمل شدند و اما ذره ای از خاک وطن واگذار نشد و بر اصل عزت ملی ایرانیان افزوده شد.

و نیک بدانیم بر اساس قواعد مندرج در روابط بین المللی تا زمانی که دو مفهوم «نفع و قدرت» وجود دارد ، هیچ ابرقدرتی نمی تواند قدرت گیری کشور دیگری را تحمل کند و در نتیجه طبیعی است که هرگز ایران قوی برای آنان قابل تحمل نباشد و همواره از طرق مختلف در صددند تا صدها تهدید را برای حذف قدرت ایران ایجاد نمایند . تصویب صدها نوع تحریم و ایجاد مشکلات اقتصادی و تصمیم به براندازی با طرحهای مختلف ایران هراسی و شیعه هراسی و… مخالفت با انرژی هسته ای و سامانه موشکی و…همه و همه برگرفته از همین مسئله می باشد.بنابراین دست یابی به قدرت هزینه دارد.این هزینه ها می تواند به انحاءمختلف پرداخت شود …بخشی از آن مربوط به نگاه سیستمی داخلی است که در پی ارتقاءقدرت و عبور از همان تهدیدات فراروی دشمن شکل می گیرد و برخی نیز برگرفته از تصمیمات دشمن است که به اجبار ما را برای مقابله مجبور که پرداخت هزینه می کند و اگر اینگونه نبود محور مقاومتی شکل نمی گرفت و الگویی به نام تمدن اسلامی_ایرانی تجلی بخش اقتدار و ماهیت ملی و مذهبی ماست. و اما در این بین یا باید ذلت را بپذیریم و تن به عقب نشینی از هر آنچه که به دست آمده دهیم که البته دون شأن ملت ایران است و یا باید درایت کنیم و در برابر این هجمه ها تا زمان عبور از پیچ سخت تاریخی تحمل کنیم و بر دشمن فائق آیم و قطعا این مقاومت دو سویه است هم برای مردم و هم برای مسئولین انقلابی ضروریست و البته کسانی که دم از انقلابی گری می زنند باید به توصیه های امام خمینی ره و رهبری معظم انقلاب دال بر ساده زیستی و گذر از تجملگرایی عمل کنند تا مردم به عنوان مهمترین سرمایه اجتماعی بیش از پیش به آرمانهای خاصه انقلاب دل ببندند.

این موارد جدای از دستاوردهای علمی ، پژوهشی و دفاعی و…است که به هنگام خود مطرح خواهد شد تبعا در قیاسی با قبل از انقلاب متوجه خواهیم شد که چه تحول عظیمی شکل گرفته است و همچنین نگارنده می داند که شبهاتی در ذهن مخاطب شکل می گیرد از جمله اینکه شاه ایران اگر بود اوضاع چه میشد ؟ حقیقت آن است که برابر نظریه پزشکان وقت شاه نهایتا تا سال ۱۳۶۱ بیشتر زنده نمی ماند که گامی بردارد و اتفاقا اگر می ماند بر میزان وابستگی اش افزوده میشد چرا که سلامت جسمی او به شدت به مخاطره افتاده بود و قدرت اراده لازم را نداشت و از طرفی هیچ جایگزینی که متناسب با شرایط روز برای توسعه ایران باشد ،وجود نداشت و دست نشانده ای دیگر برگزیده میشد و ایران نیز رو به سوی تجزیه می رفت و…

(در پایان لازم به ذکر است که این یادداشت با قلمی ژرنالیستی نوشته شده و قطعا بسیاری از موارد در آن به علت کوتاهی زمان اشاره نشده است و میطلبد در فرصتی دیگر به آن پرداخته شود)

کیانوش معمر -سر دبیر همای سعادت

انتهای پیام/