مزایا یا معایب تک‌فرزندی

این روزها به هر یک از خانواده‌های تک فرزند که می‌رسیم و حرف از بچه‌ی بیشتر می‌زنیم،حرف‌های کلیشه‌ای و تکراری می‌شنویم،حتی خودمان هم شاید اینطور فکر کنیم که یا بچه نداشته باشیم یا اگر هم به فرزندآوری توجه می‌کنیم،تنها یک بچه داشته باشیم.

همای سعادت-دلائل آن نیز ظاهرا برایمان منطقی است اما زمانی که چند سال می‌گذرد و تنها یک بچه را بزرگ می‌کنیم، تفکراتمان نسبت به گذشته تغییر می‌کند. این تغییر تفکر می‌تواند حتی برای والدین هم رخ ندهد اما فشار روانی زیادی را برای تک فرزندها به همراه داشته باشد.

خیلی از والدین تک فرزند یا کسانی که تمایل به تک فرزندی دارند، فکر می‌کنند انرژی و توان تربیت بیش از یک بچه را ندارند، حال یا هر دو مشغله‌ی کاری دارند و سرکار می‌روند و یا اینکه تصور می‌کنند به لحاظ اقتصادی نمی‌توانند بار مالی دو فرزند یا بیشتر را بر دوش بکشند. این در حالی است که معایب و مشکلات ناشی از تک فرزندی به مراتب بیش از دو یا بیشتر فرزند داشتن است.

آسیب‌های حمایتگری تک فرزندها در آینده‌ی آنها

یکی از مهم‌ترین اشکالاتی که در تک فرزندی وجود دارد مربوط به گذر زمان و بزرگ شدن تک فرزندها است. اینکه تک فرزندها عموما در کودکی دارای دو پدر و مادر و پدربزرگ و مادربزرگ هستند اما زمانی که خودشان بزرگ می‌شوند می‌بایست از این تعداد افراد به تنهایی مراقبت کنند در حالی که ممکن است ازدواج هم کرده باشند و پدر و مادر همسر نیز به آنها اضافه شده باشد، این مغایر با تحمل یک انسان برای مراقبت و حمایت از سالمندان است.حال شما تصور کنید که یک خانواده با هزار امید و آرزو و هزینه‌های زیاد یک تک فرزند بزرگ کرده‌اند که عموما هم همه‌ی امکانات مادی در اختیارش بوده اما آیا او می‌تواند از این تعداد سالمند، پرستاری و مراقبت کند و چه آینده‌ای خواهد داشت؟ در حالی که عموما پدر و مادرهای این تک فرزندها چشم امیدشان تنها به همین یک بچه است و انتظار تمام و کمال از او دارند.

تک فرزندها عموما در خانواده‌های با درآمد متوسط به بالا هستند

یکی از مسائلی که خانواده‌های تک فرزند عموما مطرح می‌کنند، مسئله‌ی مالی برای فرزند بیشتر است. اینکه الان شرایط اقتصادی اجازه‌ی فرزند بیشتر را نمی‌دهد خیلی از این خانواده‌ها در ارتباط با مسائل اقتصادی زیاد صحبت می‌کنند در حالی که طبق آمار، تک فرزندی در خانواده‌های با سطح درآمد بالا بیشتر دیده می‌شود اما در ارتباط با خانواده‌های سطح متوسط به پایین، دولت می‌بایست شرایط اقتصادی را برایشان فراهم کند.بر اساس آموزه‌های دین اسلام نیز آنکه دندان دهد، نان دهد و روزی دست خداست. در روایتی پیامبر خطاب به اباذر فرمودند:ای اباذر اگر فرزند آدم از روزی خودش فرار کند گویی از مرگش فرار کرده است و همان‌طور که مرگ، انسان را در می‌یابد، روزی هم می‌گردد و او را در می‌یابد.

در روایت دیگری شخصی نزد معصوم عرضه داشت من فرزند می‌خواهم، ولی همسرم می‌گوید به دلیل مسائل اقتصادی فرزند آوردن را عقب بیندازیم، حضرت با این تعبیر فرمودند روزی فرزندان را خدا می‌رساند، به همسرت بگو نگران این موضوع نباشد. بنابراین روزی انسان‌ها دست خداست و زیاد و کم کردن آن هم دست خود خداست، معصومین(ع) می‌فرمودند: در برخی موارد خداوند روزی را زیاد می کند که یکی از آن موارد فرزندآوری است. شخصی سومین دخترش که به دنیا آمد با نگرانی نزد پیامبر آمد، حضرت به او گفت: نگران چه هستی، روزی‌اش را که خدا می‌دهد و برای خود تو هم خاصیت دارد، چون سه دختر داری خدا بهشت را بر تو واجب کرده است. بنابراین هر چیزی که در روایات موجود است تشویق به فرزندآوری بیشتر است.

بنابراین این شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» اگر واقعیت داشت الان هیچ‌یک از تک فرزندها یا دو فرزنددارها نباید مشکلی داشته باشند یا لااقل مشکلاتشان کمتر باشد در حالی که این‌طور نیست و زندگی سراسر مشکلات است حال شما تصور کنید که یک بچه هم باشد و هزار مشکلات تک فرزندی هم بدان اضافه می‌شود چراکه عموما تک فرزندها به خاطر شرایط خاصی که دارند، توقعات و درخواست‌هایشان هم از زندگی و والدین بیشتر است.

مهارت‌های تک فرزندها

طبق نظر برخی روان‌شناسان عموما تک فرزندها مهارت‌های کمتری فرا می‌گیرند یا دیرتر به برخی مهارت‌ها می‌رسند چراکه احساس نیاز به خیلی توانایی‌ها پیدا نمی‌کنند یا مثلا در سنین رشد مثل چهار سالگی که بچه باید بتواند مسواک بزند، لباس عوض کند یا دوچرخه‌سواری کند، این مهارت‌ها را دیرتر فرا می‌گیرد. در خانواده‌های چند فرزند، فرزندان این مهارت‌ها را از هم یاد می‌گیرند و عموما یادگیری فرزند دوم سریع‌تر از فرزند اول رخ می‌دهد.بنابراین در خانواده‌های چند فرزند، فرزندان از دیگران یاد می‌گیرند. توجه پدر و مادر از یک نفر برداشته می‌شود و فرزند مجبور است کارهایش را خودش انجام دهد. فرزندان در حضور بچه‌های دیگر تشویق به انجام کارهای خود می‌شوند و رقابت بین آنها به وجود می‌آید مثل غذا خوردن و… بنابراین خانواده‌های پرجمعیت چون همه در کنار هم هستند، در کنار هم رشد می‌کنند و در رقابت با هم انگیزه‌ی حرکت و رشد پیدا می‌کنند. بچه‌های تک فرزند بیشتر احساس خستگی دارند و اگر مهارتی هم داشته باشند، انگیزه‌ی انجام کمتری هم پیدا می‌کنند.

استرس و اضطراب

طبق تحقیقات، استرس در بین خانواده‌های تک فرزند بیشتر از پرجمعیت است چراکه خیلی والدین دائم نگران هستند که اتفاقی برای بچه‌شان بیفتد یا اگر آنها از دنیا بروند، چه بلایی سر بچه می‌آید بنابراین این حجم استرس هم بین والدین و هم تک فرزند هست بنابراین مشکلی مثل استرس یک واکنش طبیعی در بین فشارهای روحی است و بچه جایی نمی‌تواند یاد بگیرد که استرس را مدیریت کند.

بلوغ جنسی زودرس

یکی از عوامل بلوغ زودرس، ارتباط فرزندان با افراد بزرگ‌تر است و تک فرزندها دائما با پدر و مادر خود در ارتباط هستند. بلوغ‌های زودهنگام آسیب‌هایی را به دنبال دارد. بلوغ جنسی را بلوغ عقلی کنترل می‌کند و اگر بلوغ جنسی زودتر از بلوغ عقلی حاصل شود، آسیب‌هایی را به دنبال خواهد داشت و باعث اختلالات جنسی خواهد شد. در خانواده‌های چند فرزند، فرزندان در دوران کودکی خود خواهند بود ولی در خانواده‌های تک فرزند کودک همواره به کارهای پدر و مادر نگاه می‌کند و رفتارهای بزرگ‌ترها باعث این بلوغ زودرس خواهد شد.

کاهش نقش حمایتگری

در خانواده‌های چند فرزند حمایتگری و همیاری فرزندان از هم زیاد است، حتی بعد از فوت والدین، فرزندان تنها نمی‌شوند و حامی یکدیگر خواهند ماند. چه حمایتگری مالی و چه عاطفی. ولی در خانواده‌های تک فرزند بعد از فوت والدین، فرزندان تنها می‌شوند. امروزه در زندگی‌های روزمره دیده می‌شود که برخی مشکلات افراد در این است که خانم یا آقا، خواهر یا برادری ندارد که مشکلات خودش را با آنها طرح کند.

احساس تنهایی

یکی از مهم‌ترین معایب تک فرزندی احساس تنهایی بچه‌ها است که در پرسشنامه‌های مختلفی ارتباط مستقیم با هم پیدا کرده‌اند یعنی با تک فرزندی احساس تنهایی بیشتر می‌شود حتی اگر خواهر و برادرها با هم دعوا و درگیری داشته باشند باز هم با بزرگ‌شدنشان تنهایی‌هایشان کمتر است چراکه یک منبع حمایتی برای هم هستند و کمتر دچار آسیب‌های عاطفی می‌شوند.تک فرزندها در آینده وقتی مشغول زندگی خود می‌شوند برگشتشان به خانواده و یاری دادن به والدین کم‌رنگ‌تر می‌شود چراکه مشغله‌های زندگی و زن و فرزند، فرصت کافی به آنها نمی‌دهد که بر اساس آموزه‌های دینی به والدین عمل کنند. از خیلی والدین سالمند امروزه می‌شنویم که می‌گویند فرزندشان آنها را فراموش کرده البته این هم می‌تواند در بین والدینی که چند فرزند هم دارند پیش بیاید اما درصدش کمتر است هر چه تعداد فرزندان کمتر باشد، گسلش خانواده بیشتر می‌شود.

یک تفکر غلط بین برخی خانواده‌ها هم این است که تصور می‌کنند با جمعیت زیاد در خانواده فرصت کافی برای رسیدگی به آنها و وقت گذاشتن کمتر خواهد بود در حالی که بچه‌ها خودشان در این خانواده‌ها وقت هم را پر می‌کنند و همیشه هم نیاز به پدر و مادر نیست که وقت آنها را پر کنند، البته این به شرطی است که فاصله‌ی سنی بین بچه‌ها مدیریت شده باشد.

به عنوان نکته‌ی نهایی می‌بایست در ارتباط با کمال‌گرایی تک فرزندها صحبت کرد، اینکه پدر و مادر با سرمایه‌گذاری مادی و معنوی و عاطفی که روی یک بچه دارند، تصورشان هم این است که بچه‌شان باید تمام و کمال باشد و فقط برای آنها در آینده وقت بگذارد در حالی که این تفکر کمال‌گرایی مطلق کاملا آسیب‌زا است.

در نهایت اینکه هیچ‌کس خانواده‌های تک فرزند را تقبیح نمی‌کند اما لازم است که جامعه در ارتباط با تک فرزندی و معایب آن نگاه درستی داشته باشد تا کمتر دچار عواقب ناشی از آن در آینده شود.

انتهای پیام/