بَگِلَه آزاد یا خبرنگار آزاد /اعضای شورای شهر،فریب هیجانات ساختگی را نخورند
متاسفانه چند روزیست که شاهد نشر مطلبی تحت عنوان کمپین (نه به شهردار محلی و آری به شهردار ملی ) توسط عده ای معدود با لیدری شخصی معلوم الحال هستیم که بیشتر ، فضای مجازی را ابزاری برای معرفی خود قلمداد میکند تا رسانه ای برای دستیابی به امر توسعه و نقد منصفانه و شاید با شناختی که از اهداف وی دارم اگر اینک پای تخریب ایلات بزرگ لرستان در میان نبود هرگز حاضر به پرداختن به این موضوع نبودم و چرا که معتقدم نوشتن در وصف اینگونه افراد فرصت طلب از هر جهت موجبات رسیدن به اهدف شومشان را بیشتر فراهم می کند و خود نوعی تبلیغ است برای معرفی آنان…
همای سعادت -یادداشت-اینک به منظور شناخت بیشتر ، لزوما عرض میشود که وی خود سینه چاک طایفه بسیار محترم خود در هر انتخابات و در هر محفلی بوده و صدالبته در این استان که سیاستش هم عجین شده با فرهنگ عشیره ای، انتظاری به دور از واقع نیست ، حال ناکامی از پیروزی نفرات مدنظرشان نباید منجر به ایجاد شبهه در اذهان عمومی شود و با طرح اینچنین مبحثی به خیال خام خود بتواند به دو مقصدش دست یابد!!
یک: یا شورای شهر انتخابی به قول خودش ملی خواهد داشت که در مابعد بر آن تاکید کند که اثر این کمپین بود و من لیدرش بودم و دوم اینکه یا شورا انتخابی محلی البته از نوع شایسته کند و بگوید که پیش بینی آن را کرده بودم و مدعی اطلاع رسانی شود و حال آنکه به هر جهت شهردار یا ملی خواهد بود و یا محلی و از این دو حال هم خارج نیست…و ایشان اگر اهل فهم درست از مسائل اینچنین باشد منطقاً باید تاکیدی بر انتخاب شایسته از هر ایل و تباری مینمود و نه اینکه با نشر لجن پراکنیهای خود (و نه فرافکنیها)به دنبال تخریب وجهه اکثریت اعضای محترم شورای شهر باشد ، که شاید از این آب گل آلود ماهی بگیرد و مایه تأسف است که از برند برجسته خبرنگار و روزنامه نگار آزاد نیز استفاده می کند و به نظر میرسد در حال لگدکوب کردن قداست این شغل ارزشمند به خوبی پیش میرود و در نتیجه بنده علیرغم دوستی گذشته فی مابین مان ، وی را «بَگِلِه ی آزاد » می دانم تا خبرنگار و روزنامه نگار آزاد….قابل توجه: این اصطلاح در محافل محلی لرستان زمانی به کار می رود که طرف برای دیده شدن اقدام به هر عملی می کند چه شایسته و البته بیشتر ناشایست…!!
زبونی و تباهی نفسانی اینگونه افراد (مخاطب خاص)در پیام اخیرشان مبنی بر انتشار مطلبی دال بر مطالبه «شهردار ملی و نه محلی و ایلی» از آنجا متصور است که گویا در ادوار گذشته شهرداران این شهر هزار درد، از پاریس و لندن انتخاب شده بودند و سوال اینجاست که شما اگر مصلحت شهر را در نظر داشتید چرا منتقد نحوه ی انتخاب شهردار فعلی و شهرداران گذشته نبودید که متاسفانه در بسیاری موارد به عینه دیدیم که با کینه ورزی و حسد زاییده در بطن خویش بسیاری از کارکنان فرهیخته این مجموعه را چگونه به مشاغل مادون تنزل شأن دادند و نمونه بارز آن سرکار خانم مریم رشیدی بود که از چهره های استانی و ملی هستند و از جایگاه واقعی خود به دلیل نداشتن پشتوانه طایفه ای!! در دوره قبل به مردشورخانه (غسالخانه) منتقل شد و بسیاری موارد دیگر که از حوصله بحث خارج است…
و دهها بار دیدیم و شنیدیم که برای انتخاب شهردار در ادوار گذشته چه جلسات طایفه ای توسط چه نفراتی که گاها هیچ منصبی هم در شورا نداشته اند، گرفته شد و بنده اینگونه اعمال ناشایست و به دور از شأن اصول دموکراسی را بابی برای کسب منافع شخصی عده ای معدود تلقی می کنم و هرگز از آن دفاع نمیکنم و به صرف تبیین حقایق بر آن اشاره داشتم.کما اینکه معتقدم اگر بناست نقدی روا داشته شود باید برای همه ی ادوار باشد و نه با برجسته کردن نام ایلی بزرگ که بی تردید در جایگاه اولین ایل از منظر تعدد جمعیت قرار دارد و به مردمداری و منش خدمترسانی عمومی شهره است و بدون شک بخش اعظمی از مجاهدتهای نگاشته شده در تاریخ سیاسی_ اجتماعی این استان و حتی غرب کشور را رقم زده اند ،به دنبال تخریب این جایگاه و نفرات انتخابی منتسب به این ایل و یا کلا دیگر ایلات در شورای ششم باشند…
_ سوال دیگر اینکه آیا تاکنون پرسیده اید که چرا در دوره قبل این ایل با داشتن این حجم و ظرفیت از جمعیت (بالغ بر ۴۰۰هزار در کشور و حدود ۲۰ درصد از جمعیت حائز رای در خرم آباد و حومه ) نتوانست حتی به یک کرسی از شورای شهر دست یابد؟ در حالی که تعداد کاندیداهای آن در دور قبل ۴۵ نفر بوده و در این دوره ۶۳ نفر کاندیدا داشتند؟ پاسخ آنکه چون دستخوش طایفه گرایی برخی طایفه گراها قرار گرفتند و عملا محرز بود که با تشکیل جلسات متعدد و مغرضانه به دنبال خروج آنان از صحنه سیاسی و حتی اجتماعی در این شهر بودند در حالی که قدمت سکونت این ایل در این کهن دیار به درازای تاریخ است.
از طرفی نکته مورد نقد در این پیام تفکیک طایفه ای نمایندگان محترم است که شخصا مخالف این انفکاک درون سازمانی شورا هستم و از قضا همین امر نامطلوب آن شخص معلوم الحال منجر به تشدید واکنشها میشود و خود نوعی ایجاد هیجان است برای ترویج ایلگرایی که از آن میگذرم و اهل عقل بر آن واقفند و آگاه.
نکته پایانی ام با احترام ، خطابی است بر کلیه نمایندگان محترم شورای شهر دوره ی ششم ،از هر ایل و تباری و با هر تفکری که دارند.فراموش نکنید که قدرت امروز شما برگرفته از انتخاب مردمی است زجر کشیده ، که ناله ها و ضجه های آنان را بارها شنیده اید و امید آن دارند تا با تدابیر خاص و تصمیم سازی های قابل اجرا ، در انتخاب شهرداری متعهد که شناخت لازم از نارساییهای عمرانی و فرهنگی این دیار را داشته باشد دریغ نکرده تا شاید میزانی از این حجم و بار گسترده درد را بکاهید و هرگز تحت تأثیر اینگونه هیجانات ساختگی و از پیش تعریف شده هم قرار نگیرید و با رعایت اصول مدنیت و آزادی در عمل ،صرفا به انتخاب شایستگان همت گمارید، حال آنکه از هر ایل و تبار و شهری که باشد و نظارت بر
عملکرد ایشان را صادقانه در دستور کار قرار داده و با مردم بودن را سرلوحه کار قرار دارده و خود رسانه مردم باشید و نکته دیگر اینکه حتما در اتخاذ تصمیم از افراد کارآمد و صاحب فکر بهره برده و این فرصت را غنیمتی ارزشمند برشمرده و نیک نامی و پاکدستی شما را در پایان دوره ی چهار ساله از یگانه دادآر هستی بخش برایتان آرزومندم.
امید آن دارم مجموعه فرهیخته اصحاب رسانه نیز با درک عمیق از اینگونه «ترفندهای بَگِله ساز» پشتوانه ای محکم و قوی برای شما باشند و در امر معرفی و اطلاع رسانی مشکلات و نابسامانیهای شهر که از وظایف ذاتی کارآنان است، یاریگر شما باشند و البته انتظار می رود که شما نیز رسانه ها را دریابید و متقابلا همگرایی و همسویی را برای توسعه شهرمان تمرین کنیم که بار دیگر فرصت را برای جبران ناکرده های نیک نسوزانیم که هدررفت منابع اعم از عمرانی و فرهنگی و انسانی و… پذیرفتنی نیست.
کیانوش معمر، روزنامه نگار و سردبیر همای سعادت
انتهای پیام/
خیلی عالی احسنت