قرنطینه خانگی و خشونتهای همراه آن
به گزارش همای سعادت از خرم آباد، ویروس کوید ۱۹ یا همان کرونا تبعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زیادی به همراه داشته است. گویا یکی از تبعات اجتماعی آن افزایش خشونتهای خانگی بوده است. بعد از قرنطینه خانگی و یا ماندن در خانه به نظر میرسد،خشونتهای خانگی افزایشیافته است، این را برای بار نخست سازمانهای […]
به گزارش همای سعادت از خرم آباد، ویروس کوید ۱۹ یا همان کرونا تبعات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زیادی به همراه داشته است. گویا یکی از تبعات اجتماعی آن افزایش خشونتهای خانگی بوده است. بعد از قرنطینه خانگی و یا ماندن در خانه به نظر میرسد،خشونتهای خانگی افزایشیافته است، این را برای بار نخست سازمانهای جهانی گزارش دادند و گویا تنها مختص به یک کشور خاص نبوده است. در ایران نیز بهتبع این خبر چند روز در میان سایتهای خبری و فضای مجازی پیچیده شده بود و خیلی از کارشناسان بر این باور بودند که در میان خانوادههای ایرانی نیز میزان خشونت افزایش پیداکرده است، اما منبع یا دادههای معتبر و نمایا برای آن معرفی نمیکردند. پرسشهای زیادی در این زمینه به ذهن خطور میکند، مانند اینکه میزان یا چگالی این خشونت به چه شکل بوده است؟ کدام نوع از خشونتها –جسمی/فیزیکی، روانی یا جنسی- بیشتر افزایشیافته است؟ چرا این خشونتها افزایش پیدا کردهاند؟ چه فردی علیه فرد یا افراد دیگر خشونت ورزیده است؟ راهبردهای افراد قربانی خشونت در مقابل با خشونت به شکل بوده است؟ آیا این خشونت زمینههای ساختاری نیز داشتهاند؟ در میان کدامیک از اقشار اجتماعی خشونت بیشتر بوده است؟ آیا نوع و میزان خشونت با ساختار خانواده نیز رابطه داشته است؟ پیامدهای این خشونتها چه بودهاند؟ و غیره؟ پاسخ به پرسشهای فوق نیازمند پژوهشاند و نمیتوان بدون تأمل نظری و یافتههای تجربی به آنها پاسخ داد، اما در این نوشتار سعی میشود تنها با تأملی نظری به برخی از پرسشهای بالا پرداخته شود.
زیمل از نخستین جامعهشناسانی بود که به بررسی تضاد یا خشونت در سطح خرد پرداخته است. به نظر او هر چه رابطه انسانها با همدیگر نزدیکتر شود میزان تضاد افزایش پیدا میکند و این تضاد ممکن است در روابط عاشقانه یا زناشویی به اوج خود برسد. اصولاً ما کسی را که نمیشناسیم یا با او رابطه نداریم تضادی نیز با او نداریم. هرچقدر میزان رابطه بیشتر باشد موضوع برای تضاد نیز بیشتر میشود. انگار این یکی از دیالکتیکهای رابطه است: هرچقدر میزان رابطه نزدیکتر میزان تضاد بیشتر.
به دلیل خانهنشینی ناشی از کرونا میزان یا چگالی روابط در میان اعضای خانوادهها افزایش پیدا کرد به همین دلیل موضوعهای بیشتری برای تضاد در میان آنها به وجود آمد و زمان کافی برای پرداختن به تضادهای گذشته نیز وجود داشت یا بهعبارتدیگر تضادهای گذشته سر باز کردند. از سوی دیگر تضاد خاصیت برآیی دارد، برای مثال در خانوادهای چهارنفره در یک واحد مسکونی کوچک امکان تضاد بیشتر است تا در همین خانواده در یک واحد مسکونی بزرگتر. همچنین تضاد خاصیت انتشاری دارد، یعنی تضاد بین یکی از والدین و فرزندان میتواند به تضاد در میان همه اعضای خانواده بی انجامد. میتوان گفت اساساً زندگی به ویژگی زندگی زناشویی و خانوادگی حائز تضاد است، اما مسئله مهم در این زمینه تبدیلشدن تضاد به خشونت است. یکی از سازوکار آن نیز نداشتن مدیریت یا مهارت تضاد است. اگر مدیریت یا مهارت تضاد وجود نداشته باشد احتمال امکان خشونت بیشتر است.
متخصصان سلامت روان مانند مددکاران اجتماعی و روانشناسان بر این باوراند که بهترین مهارتهای پیشگیری از تضاد و خشونت مجموعه مهارتهای زندگی و مهارتهای اجتماعی هستند، مهارتهای مانند کنترل خشم، همدلی، برقرار ارتباط مؤثر و غیره. حال پرسشی که باید به آن پاسخ داد این است که چرا خانوادهها این مهارتها را برای مدیریت تضادهایشان به کار نبردهاند و منجر به خشونت شده است؟ میتوان گفت زوجین یا خانوادهها این مهارتها را نیاموختهاند. وظیفه آموختن این مهارتها به شهروندان نهادهای آموزشی جامعه مانند مدارس، دانشگاهها و صداوسیما هستند. اساساً در عصر جدید یکی از کارکردهای آموزش ساختن شهروندانی است که بهتر از پس زندگی فردی و اجتماعی خود برآیند تا کمتر درگیر آسیبهای چندگانه ازجمله خشونت شوند. لذا ضروری است در این شرایط دستگاههای ذیربط مانند صداوسیما، بهزیستی، سازمانهای محلی و مردمنهاد بیشتر به آموزش مهارتهای زندگی همت گمارند.
اعظم روانشاد-جامعه شناس
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰