پژوهشگر مسائل اجتماعی؛

تأثیر مثبت تزریق امید در دوران پسابحران؛خون تازه در رگ‌های جامعه

امید در دوران پساجنگ،مانند خون تازه‌ای است که در رگ‌های جامعه جریان می‌یابد و به آن جانی دوباره می‌بخشد تا بتواند از ویرانی‌ها سر بلند کند و به سوی آینده‌ای روشن‌تر گام بردارد.چون بحران و جنگ‌ فراتر از تخریب فیزیکی بر روح و روان جمعی جامعه ضربات مهلکی وارد می‌کنند.

به گزارش همای سعادت به نقل از ایران،نقشی که امید بر گذار از بحران دارد، یکی از اثرگذارترین مولفه‌ها در زیست اجتماعی به شمار می‌رود. در روزهایی که گذشت ، این همدلی و امید جامعه بود که مردم را با یکدیگر متحد کرد تا در دل جنگ و بحران همچنان گام‌های مهمی‌برای همراهی با مسئولان بردارند. جامعه‌ای که با امید به آینده می‌نگرد، دارای انگیزه و انرژی لازم برای غلبه بر مشکلات، ساختن زیرساخت‌های جدید و ایجاد فرصت‌های تازه است.

امید، نه تنها یک نیاز روانی، بلکه یک ضرورت استراتژیک برای بقا و شکوفایی یک ملت در دوران پس از بحران است. به گفته دکتر سجاد بهرامی، پژوهشگر مسائل اجتماعی و جامعه شناس، پس از تجربه دوران‌ های سخت بحران و جنگ‌های تحمیلی، جامعه‌ای که زخم‌خورده و خسته است، بیش از هر زمان دیگری به امید نیاز دارد.

این استاد دانشگاه امید را نه تنها یک احساس فردی، بلکه یک سرمایه اجتماعی حیاتی می‌داند که می‌تواند نقش محوری در بازسازی روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی یک ملت ایفا کند.

این جامعه شناس می‌گوید:«امید در دوران پساجنگ، مانند خون تازه‌ای است که در رگ‌های جامعه جریان می‌یابد و به آن جانی دوباره می‌بخشد تا بتواند از ویرانی‌ها سر بلند کند و به سوی آینده‌ای روشن‌تر گام بردارد. چون بحران و جنگ‌ فراتر از تخریب فیزیکی بر روح و روان جمعی جامعه ضربات مهلکی وارد می‌کنند.»

به گفته او، یأس، ناامیدی، بی‌تفاوتی و حتی پرخاشگری پیامدهای طبیعی تجربه‌های تلخ و طولانی‌مدت هستند. به همین دلیل مردم در دوران پساجنگ، نیازمند ترمیم روانی هستند.

امید، اولین گام در این مسیر است. اگر امید نباشد، انگیزه برای بازسازی، همکاری و حرکت رو به جلو از بین می‌رود و جامعه در باتلاق ناامیدی فرو می‌رود. بهرامی‌می‌گوید: «وجود امید، به جامعه کمک می‌کند تا از قربانی بودن خارج و به یک فرد نقش‌آفرین و فعال در ساختن آینده تبدیل شویم.»

لزوم برقراری ارتباط مؤثر و شفاف مسئولان در پسابحران

از دیدگاه بهرامی، مسئولیت اصلی امیدآفرینی در دوران پسابحران، بر عهده متولیان و مدیران جامعه است. او معتقد است که مسئولان باید تصمیمات خود را برای برقراری ارتباط مؤثر و شفاف با مردم آغاز کنند. این ارتباط باید صادقانه و واقع‌بینانه باشد، اما همزمان با آن، پیامدهای مثبت و راهکارهای موجود را نیز برجسته کند.

این جامعه شناس توضیح می‌دهد:«مدیران باید الگوهای عملی امید باشند. حرف زدن از امید کافی نیست؛ بلکه اقدامات عملی، تصمیمات مدبرانه و نشانه‌های ملموس پیشرفت است که حس امنیت و اطمینان را در دل شهروندان زنده نگه می‌دارد. مردم در چنین شرایطی، از مسئولان می‌خواهند که توانایی دیدن افق‌های روشن‌تر را داشته باشند و این دیدگاه را به جامعه نیز منتقل کنند.»

این استاد دانشگاه رسانه‌ها را شریان‌های حیاتی امیدآفرینی می‌داند و می‌گوید: «رسانه‌ها نباید فقط مشکلات را بازتاب بدهند، بلکه باید نقش فعال در برجسته‌سازی موفقیت‌ها، فرصت‌ها و ظرفیت‌های پنهان جامعه ایفا کنند. با استفاده هوشمندانه از فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی، می‌توان گفتمان غالب جامعه را از ناامیدی به سمت امیدواری سوق و اخبار مثبت را در کنار چالش‌ها، به مردم ارائه داد.»

او بر اهمیت نشان دادن همدلی و حمایت عملی از آسیب‌دیدگان نیز تأکید می‌کند و می‌گوید:« زمانی که جامعه شاهد حمایت همه‌جانبه از کسانی است که بیشتر از بحران آسیب دیده‌اند، حس همبستگی و انسان‌دوستی تقویت می‌شود. این حس نه تنها به بهبود وضعیت آسیب‌دیدگان کمک می‌کند، بلکه به سایر افراد جامعه نیز نشان می‌دهد که در سختی‌ها تنها نیستند و می‌توانند به یکدیگر اعتماد کنند. این همبستگی اجتماعی خود مولد امید است.

امیدآفرینی یک پروژه مقطعی نیست، بلکه یک فرهنگ است که باید به طور مستمر ترویج شود. برنامه‌های آموزشی و فرهنگی می‌توانند مهارت‌های تاب‌آوری، حل مساله و تفکر مثبت را در جامعه تقویت کنند. با فرهنگ‌سازی درست، جامعه می‌تواند از تجربیات تلخ خود درس بگیرد و آن‌ها را به منابعی برای رشد و توسعه تبدیل کند.»

البته امیدآفرینی همیشه کار راحتی نیست. این جامعه شناس هشدارهایی نیز درباره چالش‌های این مسیر می‌دهد، او می‌گوید: «امیدآفرینی در شرایط پساجنگ، کاری بس دشوار است. عواملی مانند شایعات، اخبار منفی، عملکرد نامناسب برخی مسئولان و عدم شفافیت می‌توانند به سرعت امید را کمرنگ کنند. همچنین غفلت از نیازهای روحی و روانی مردم و عدم توجه به دغدغه‌های واقعی آن‌ها، می‌تواند منجر به افزایش بی‌اعتمادی، تنش‌های اجتماعی و در نهایت، یأس فراگیر شود.

به همین دلیل امیدآفرینی باید به یک وظیفه ملی تبدیل شود و این وظیفه فقط بر دوش مسئولان نیست، بلکه رسانه‌ها، نهادهای مدنی، خانواده‌ها و تک‌ تک شهروندان نیز در آن سهم دارند.»

انتهای پیام /