اخلاق و سواد رسانه ای، گمشده امروز ما

اخلاق رکن اساسی زندگی فردی و اجتماعی است، ربطی هم به کیش و مذهب ندارد. هر انسانی در هر کجای کره خاکی، چارچوب های اخلاقی و رفتاری برای خود تعریف کرده، و به آنها پایبند است. صداقت، پاکی نفس، وقار و متانت، صبر، سکوت در برابر ناملایمات، نوع دوستی، عمل گرایی، احترام به بزرگتر، تکریم سالمندان، پرهیز از بدگویی و بدزبانی، پاکیزگی و … از تعهدات اخلاقی مشترک در بین بسیاری از جوامع است و در هیچ جای دنیا مخالفی لااقل زبانی ندارد.

یادداشت -همای سعادت آنلاین ،این روزها اما انگار حال جامعه خوب نیست و اخلاق در بوته فراموشی است. خیلی وقت ها آن را به حساب فضای بی حساب و کتاب مجازی می گذاریم. ریختن آبروی افراد با ارسال مطالب و تصاویر جعلی، تهمت زدن، فحاشی، قضاوت ناعادلانه، تخریب و هزاران رفتار ضداخلاقی دیگر…
در دنیای بدون مرزی که اینترنت برای انسان های هزاره سوم ساخته است و اخبار ریز و درشت به صورت لحظه ای در گروه ها، کانال ها و سایت های مجازی بارگذاری می شود، تشخیص سره از ناسره و دروغ از راست را بسیار سخت می نماید.
در این میان مهارتی با عنوان “سواد رسانه ای” بسیار اهمیت پیدا می کند. در سال های اخیر، سواد رسانه ای در جامعه به موضوع روز تبدیل شده است اما به جز اضافه نمودن آن به کتاب های درسی دانش آموزان و انتشار چند ده کتاب، اقدام آن چنانی در سطح جامعه صورت نگرفته است. تلاش در راستای آموزش سواد رسانه ای به آحاد جامعه به ویژه نوجوانان و جوانان امری ضروری است و در این بین، نقش رسانه های دیداری، شنیداری، مکتوب و مجازی بسیار مهم و تاثیرگذار است.
رسانه هایی که در دنیای تکنولوژی علیرغم افزایش روزانه تعداد آنها، متاسفانه گاهی دستخوش مسائل حاشیه ای شده، و خود نیز سواد رسانه ای و اخلاق حرفه ای را زیر پا می گذارند. به نظر می رسد اخلاق و سواد رسانه ای دو گمشده توام این روزهای جامعه ما به ویژه در عالم رسانه هستند.

رهبر معظم انقلاب در بیان منشور اخلاقی رسانه می فرمایند:《نگرانی من از انتقاد کردن نیست. یکی انتقاد می‏ کند یکی هم جواب می‏ دهد، نگرانی من از رایج شدن اخلاق بی ‏انصافی در جامعه است.»و در جای دیگری در بیان تفاوت تخریب و انتقاد بسیار زیبا به موضوع می پردازند و ازعان می دارند:

《انتقاد معنایش این است که هر انسانی بنشیند عیارسنجی کند: ببیند نقطه ی ضعف کجاست؛ ببیند نقطه ی قوّت کجاست؛ بعد ببیند این نقطه ضعف – اگر می تواند علّت‏ یابی کند- به کجا برمی گردد، سراغ آن جا برود؛ یعنی آن ریشه را پیدا کند، اصل را پیدا کند. اگر این کار انجام شد، درست است. اگر انتقاد به معنای عیب‏ جویی باشد: نه چیز خوبی است؛ نه خیلی هنر زیادی می‏ خواهد؛ نه خیلی اطلاعات می‏ خواهد؛ بلکه انسان با بی‏ اطلاعی بهتر هم می‏ تواند انتقاد کند.

انتقاد به معنای عیب‏ جویی اصلاً هیچ لطفی ندارد، هیچ فایده‏ ای هم ندارد. فرق است بین نقد کردن و نق زدن. نقد کردن یعنی یک نکته‏ ی تاریک را گفتن و
با جنبه ه‏ای مثبت به جنگ آن رفتن و برآن فایق آمدن. نق زدن یعنی: یک نکته‏ ی منفی را گرفتن و مدام آن‏را تکرار کردن و سیاه نمایی کردن و یأس پراکندن. یک مسأله هم، مسأله‏ی انتقاد و تخریب است؛ مرز انتقاد و تخریب چیست؟ تخریب بکنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ یا از ما انتقاد بشود و ما تلقیِ تخریب از آن داشته باشیم؟ خب، باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است:
معنای انتقاد آن ارزشیابیِ منصفانه‏ ای است که یک آدم کارشناس می‏ کند؛ نقادی هم، همین است. وقتی شما طلا را می‏ برید پیش یک زرگر که نقادی کند، او می‏ گوید:« آقا! این عیارش بیست است»؛ یعنی عیار بیست را قبول می‏ کند؛ حالا از بیست و چهار عیار – که طلای خالص است – چهار عیار کم است. این شد نقادی. البته زرگر هم هست و وسیله‏ ی نقادی را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهی کرد و آن را انداخت و گفت: «آقا! این‏که چیزی نیست.» این اسمش نقادی نیست. اولاً اصل طلا بودن شیء، انکار شده. خب، بالاخره مرد حسابی! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد؛ این را قبول کن! ثانیاً: شما که اهل این کار و آشنای این کار نیستی!》

این بیانات معظم له حجت را بر همه ما به ویژه اصحاب رسانه و فعالان فرهنگی تمام می کند که در فضای امروز چه مسوولیت سنگینی عهده دار هستیم. لذا می طلبد با حساسیت بیشتری به مسائل توجه کنیم و در قضاوت های خود صداقت، اخلاق و عدالت را نصب العین قرار دهیم تا خدای نکرده اسباب بزرگنمایی و یا هتک حرمت و انحطاط افراد را فراهم نکنیم.

سعیده خورشیدوند
انتهای پیام/