فروریختن ساختمان‌متروپل آبادان ضرورت نظارت بر کار فنی را مضاعف می کند

فروریختن ساختمان متروپل آبادان ضرورت نظارت بر امور و کارهای فنی، به ویژه در ساخت و ساز ها که با جان مردم  در ارتباط است را مضاعف می کند و پندی شد برای این که بتوان دست افراد سودجو و بدون تعهد را قبل از وقوع هر حادثه ای زودتر رو کرد و جلوی آن را گرفت.

یادداشت-همای سعادت آنلاین- فرو ریختن ساختمان ۲ قلوی مترو پل آبادان حادثه ای وحشتناک که در سایه بی توجهی به اصول و موازین ساخت و ساز و بی پایه و اساس رخ داد که نه تنها خانواده هایی را داغدارعزیزان خود کرد بلکه از هر نظر بازتاب جهانی داشت و حتی بهانه ای شد برای جولان دادن کسانی که دنبال فرصت هستند تا از آب گل آلود ماهی بگیرند.اما اقدام های پس ازاین حادثه را به حال داغداران چه سود و چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی چرا که اگر از ابتدا توجه به قانون ساخت و ساز می شد و ناظران نظارت کیفی روی بنا داشتند و اصول به کار گرفته می شد شاهد چنین اتفاق تلخی نبودیم.

 اکنون این اقدام ها بسان همان ضرب المثل قدیمی نوشدارو بعد از مرگ سهراب است و دنبال مقصر گشتن دیگر نه جلوی خسارات را می گیرد و نه کسی را زنده می کند.این حادثه هولناک ، اشتباه و سنبل کاری به وسیله یکسری افراد سودجو که جز به جیب خود به چیزی فکر نکردند شاید یکی از هزاران درس عبرت و تلنگری   برای مدیران ، مسئولان و همه کسانی باشد که افرادی را پشت میزها قرار می دهند که به خاطر عدم تعهد با جان مال مردم بازی می کنند.ساختمانی دوقلو با نامی پرطمطراق ناگهان فرو می ریزد و تاکنون ۳۷ کشته و  تعدادی مجروح داشته است . این خلاصه یک خبر است اما پیش از فرو ریختن چنین ساختمانی یکی از خبرنگاران با تهیه گزارشی فنی به نقل از کارشناسان همراه با فیلم و تصویر هشدار داده بود که ساختمان فرو خواهد ریخت . اما همه ی کسانی که باید گوششان بدهکار حرف های این خبرنگار می بود خود را به خواب زدند و او را با انواع انگ ها از میدان به در کرده و متهم به باج خواهی نمودند تا آن اتفاق اجتناب ناپذیر رخ داد و همه را در بهت و حیرت فرو برد .

پس از فرو ریختن ساختمان و تخمین عمق فاجعه همه مسئولان از ریز و درشت دست به کار شدند و چندین هیأت تحقیق و تفحص شهری ، استانی و کشوری برای تعیین و مجازات مقصرین شکل گرفت.اگر بخواهیم مقایسه کنیم چنین تحقیق و تفحص هایی که پس از رخدادی تلخ آغاز می شود مانند نذورات و خیراتی است که از محل دارایی شخصی مرحوم شده که در زمان حیات بذل و بخششی نداشته ، که تاثیر چندانی بر سرنوشت مرحوم نخواهد داشت!شاید برای شما هم پیش بیاید که می بینید پشت پنجره محل کارتان یک بچه قمری لای کابل برق و بطری نوشابه گیر کرده و هر چه تقلا می کند راهی برای خروج نمی یابد . پس از رها سازی قمری با استفاده از نردبان کابل ها ی برق را جابجا می کنید تا شاهد اتفاق مشابهی نباشید . حالا شما تصور کنید حال و روز کسانی که شاهد گیر افتادن بستگان خود زیر آوار هستند!

 در پیوند با حوادثی از این دست که خبرنگاری وقوع حادثه را هشدار داده یک پرسش اساسی مطرح می شود و آن این که چه تعریفی برای رسانه در راستای پیشگیری از چنین حوادثی داریم ؟ مگر نه این است که وظیفه ی رسانه روشن کردن مسیر پیش رو و اعلام هشدار و تحلیل و تبیین است ؟ همین امروز اگر به آمارهای رسمی مراجعه شود معلوم خواهد شد که اولا تعداد خبرگزاری های ایران از اروپا بیشتر است البته با اثرگذاری کمتر چرا که حرفه ای نیستند و حاشیه آفرینی ها هم کم نیست.در ادامه می رسیم به رسانه های مکتوب که شمار آنها به ۱۳ هزار و ۳۰۰ مورد می رسد که هر کدام برای خود دفتر و دستکی و پرسنلی و خبرنگاران و نویسندگان و عوامل فنی دارند و هزاران نفر در کشور هم به توزیع و انتشار روزنامه ها و مجلات و ماهنامه ها و سالنامه ها و گاهنامه ها اشتغال دارند اما همه ی این ها حکم همان هفت دست آفتابه لگنی را دارند که شام و ناهاری در کنارشان نیست ، صدا و سیما هم به عنوان رسانه ای عمومی ریسک پذیری بالایی برای ورود به مسائلی که با شایعات آمیخته و با اما و اگر همراه است ، ندارد .

وقتی قرار است مطبوعات یکی از ارکان مردم سالاری باشند و وظیفه دارند که در راستای کاهش هزینه ی اداره کشور بنویسند ، تحلیل کنند و هشدار بدهند باید گوش شنوایی هم باشد.ساختمانی فرو ریخت که می توانست فرو نریزد مشروط به این که شهرداری وقت نسبت به هشدارهای آن خبرنگار و همچنین گزارش فنی ارائه شده مهندس ناظر بی اعتنا نباشند . این که افرادی به دلیل برخورداری از رانت و پشتوانه مالی پیرامون چنین امر مهمی بتوانند قانون را دور بزنند در واقع مفهومی جز بی اثری فعالیت رسانه ها و ناظران فنی ساختمان ندارد. به نظر می رسد برخی افراد مسئولیت رسانه ها را در توجیه وضع موجود خلاصه کرده اند در حالی که وظایف اصلی رسانه ها در کنار بازتاب دادن دیدگاه مسئولان و گزارش فعالیت های انجام شده توسط آنها ، تحلیل و نقد رویدادها و واقعیت هااست .

 وقتی به هشدار رسانه ها پیرامون موضوعات گوناگون بها داده نمی شود مردم هم به تدریج از رسانه ها فاصله می گیرند و تیراژها پایین می آید و کارشناسان و اهل اطلاع هم رغبتی به ارائه ی دیدگاه های خود در رسانه ها ندارند و اینجا است که دستاورد فعالیت هزاران خبرنگار و گزارشگر و عکاس و مصاحبه کننده چیز دندان گیری نیست و آمارهای دهن پر کن از تعداد نشریات هم دردی را دوا نمی کند .

چیزی مثل خانه های ساخته شده ی خالی توسط بانک ها و بساز و بفروش ها ، روستاهای بی آب ، انبارهای انباشته از کالاهای ترخیص نشده و خودروهایی که به لعنت خدا هم نمی ارزد ! در چنین شرایطی اظهار شگفتی از ساعات کار مفید کارمندان ادارات و خروجی آموزش و پرورش و دانشگاه ها نیز حکم فریاد زیر آب را دارد !در این میان مردم آبادان باید به چه کسی اعتماد کنند ؟ خبرنگاری که هشدار ریزش ساختمان می دهد یا شهردار و کارشناسی که مجوز صدور پروانه می دهد ؟ وقتی به یک ساختمان بلند مرتبه اجازه ساخت و ساز می دهند باید از امکانات لازم برای مواجهه با چنین رویدادی برخوردار باشند نه این که از اطراف و اکناف مطالبه آمبولانس و نیروی امدادی کنند و وابستگان افراد مدفون در زیر خروارها بتون از قابلمه برای خاک برداری استفاده کنند !

 مردم آبادان از این پس داغ عنوان و نام پرطمطراق برج های دوقلو را بر دل خواهند داشت . چنین سازه ای باید در شهری بنا شود که تمامی ظرفیت های لازم در بحث مسایل فنی و نظارتی و همچنین خدماتی و امداد رسانی و قانونمندی وجود داشته باشد . هر چند این داغ اولمان نیست و ما داغ بسیاری از نام های پرطمطراق را هم بر دل داریم !!

هرخسارت و آسیبی دلیل و بانیانی دارد که انتظار می رود حداقل برای تسکین درد بازماندگان حادثه متروپل آبادان و متنبه شدن تمام کسانی که به خاطر سودجویی حاضرند قانون را دور زده و دست به هر اقدامی بزنند قوه قضاییه بانیان این حادثه دلخراش را به اشد مجازات برساند.

سفیر لرستان
انتهای پیام/