چه کسی پاسخگوست؟ قداست رکن چهارم دموکراسی، در حال فروپاشی است
همانگونه که همگان می دانند، عرصه مطبوعات ، عرصه ای فرهنگی است که علیرغم تمام فراز و نشیبهای پیش روی، رسالتی بزرگ را بر عهده دارد که همان نمایندگی افکار عمومی است، که در قاموس خود فرهنگ نقد و نقدپذیری و مطالبه گری را می پروراند و به سان سکویی می ماند،برای پرتاب تا امتداد رسیدن به قله ی توسعه فرهنگ ملی.
پایگاه خبری همای سعادت آنلاین _یادداشت_عرصهای سخت که در گذشته ای نه چندان دور منافع مادیِ گردانندگانش چندان مدنظر نبود و شیفتگی خدمت در میان اصحابش موج میزد و چنان هماهنگ قلم می زدند و بر مدار همگرایی می چرخیدند که گاهی تصور بر آن بود، اگر نباشند اصحاب رسانه، تاریکی و ظلمات، سامانه مدیریتی استان را فرا می گرفت و از این جهت تا بی نهایت در نزد افکار عمومی و صاحبان خرد و دستگاههای دولتی و غیردولتی قابل احترام بودند و به منزله ی چشمانی تیزبین در تمام سطوح جلوه گری می کردند و اگر مانع از بی عدالتی ها و سوءمدیریت های منبعث از فرهنگ عشیره ای منسوخ شده ی وارده بر ساختار سیاسی استان و رابطه بازیها و دلال صفتی ها نمی شدند، لااقل بر ملا کننده ی ضعفها بودند و به خواست نیاز مادی اشان، طمع نمی کردند و بیهوده به تعریف و تمجید این و آن قلم نمی زدند تا از جانب آن عالیجنابان مورد مرحمتی مادی قرار گیرند .
آری…اینگونه وضعیتی را با سابقه ای نوزده ساله در عرصه مطبوعات، به چشمان خویش دیده ام و اساسا ورود نگارنده به عرصه رسانه همان روح مطالبه گری و بی پروایی و جسارت اصحابش در این حوزه بود و چندی پیشتر ، به هر دفتر نشریه ای که قدم می گذاشتی، اهل فرهنگ و هنر این کهن دیار را می دیدی که دم از زیرساختهای فرهنگی و سبقه درخشان قوم لر و ایران و ایرانی می زدند و به نقد عملکردها می پرداختند و بی چون و چرا در پی حل بحرانها بودند و اصلا بحثی از مادی گرایی در این جلسات به میان نمی آمد و عاشقانه و عاقلانه بر رسالت فرهنگی مطبوعات تکیه می زدند و جای مُهر حق جویی از قطره قطره جوهره ی قلمشان بر صفحه پاکی و پرمحتوای مطبوعات می درخشید .
اما جای بسی تأسف است ، اینک که فضای مجازی فرصتی را پدیدار نموده تا با همدلی هم برای بهبود وضعیت لرستان قدم برداریم و قلم بزنیم، شاهد به کارگیری الفاظ موهن و اتهامات واهی برخی از همکاران هستیم.آن هم در محفلی فرهنگی که در آن برخی غیررسانه ای ها هم حضور دارند.!! و این درحالیست که همگان واقفیم به مواد ۶۹۷ و ۶۹۹ قانون مجازات اسلامی و از جرم بودن اینگونه اتهامات ناروا و واهی و …هم مطلع هستیم!!!
ضمن احترام ویژه ای که همواره برای همکاران اهل قلم و صاحبان مطبوعات استانم قائلم، باید بگویم که در سالیان اخیر به هر کوی از این رکن چهارم دموکراسی که منادی آزادی اندیشه ها و قلم و وادی مطالبه گریهاست، سری زدم یا دمی زدند و شنیدم ، به عینه دیدم که برخی شان، ادامه این مسیر پرچالش و پرمحتوا را به سمت و سویی کج می روند و منافع مادی و مالی و شخصی را ترجیح داده اند بر توسعه فرهنگی و نمایندگی افکار عمومی و روند فعلی را نه در شأن اصحابش دیدم و نه در شأن مطبوعات و اهل قلمش…
رنج بردم از اینکه در فضای مجازی بی هیچ پروایی شاهد توهین هایی بودم که بر هم روا داشته و اینگونه موجبات تنزل قداست فرهنگ مطبوعات را فراهم می آورند..
رنج بردم از این همه بی نظمی حاکم در این عرصه که روزی مهد فرهیختگی و نخبگی قلمداد می شد و اینک محلی شده است، برای دلال بازی و واسطه گریها
رنج بردم از این عدم نظارتها و بی تدبیری مسئولین امر به ویژه در نهادی که متولی اصلی توسعه فرهنگی است و آن نهاد همان اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی است که یا این ضعفها را می بیند و سکوت کرده و یا نمی بیند و متولیان امرش غرق در تمرکزی ذهنی هستند، برای حفظ کرسی و یا ارتقاء منصب دنیوی خویش ، حقا که این بدتر است از دیدنی که خود را به خواب زده باشند…امید که از سخن نگارنده نرنجند و چاره ای بیاندیشند…
بی شک ورود به این عرصه مقدس ، دارای پارامترهایی است که عبور از خطوط قرمز آن موجب تنزل منزلت و جایگاه فرهیختگی ونخبه محوری در این رکن مقدس دموکراسی می باشد…و اما ذکر این نکته را خطاب به همکارانم در عرصه رسانه یا آنان که قصد اخذ مجوز را دارند لازم می دانم، که قبل از ورود به این حوزه قطعا ضروری است بن مایه فکری اشان را از ورود به این عرصه ، مزین کنند به بینشی معنوی گرا و نه صرف مادی گرا…
هرچند که مخالف تکثر نشریات نیستم و معتقدم هر چقدر بر تعداد اهل قلم جامعه ای افزوده شود ، به همان میزان نیز اهل تخلفش کمتر می شود و در عین حال مخالف صدور مجوزهای بی رویه ی مطبوعاتی هستم که به صرف ایجاد اشتغال کاذب و سرگرم نمودن تعدادی افراد آموزش ندیده صادر میشود که در سنوات گذشته هم شاهد صدور مجوزهای بی شماری بوده ایم اما اگر منطقی درست در پس این پرده ی مبهم وجود داشت ، از صدور این مجوزهای بی سامان گلایه ای در میان نبود و امید آن داشتیم که ورود نیروهایی جدیدی که پا به این عرصه گذاشته اند ، به منزله تقویت همان چشمان ناظر و تیزبین افکار عمومی جامعه ای هستند رنج کشیده ، برای تبیین مسایل اجتماعی و مدیریتی و غیره ی این استان فلاکت زده و محروم و در غیر این صورت صدورشان بد است و نافرجام، چرا که نه تامین اعتبار مالی لازم از سوی مراجع ذیربط را شاهدیم و نه هم آموزش مناسب و درک و شناخت کافی از وظایف رسانه …و این نیز میتواند نشانی دیگر باشد از همان آشفتگی موجود در مدیریت ضعیف ارشاد و فرهنگمان که شاید فقط مربوط به حال نباشد و در گذشته هم رخ داده است…
اما خطاب به استاندار لرستان عرض می کنم که سکاندار اصلی مدیریت استان است و باید در این عرصه ورود کند…به راستی مگر عرصه رسانه، نان دانی است و یا بازار واسطه گری و دلالیست…؟ که روابط عمومیها و مدیران و… به هر کس مایل باشند آگهی و مزایایی دیگر بدهند و به هر کس مایل نباشند محرومش کنند و بی توجه به کیفیت محتوا و نظم در چاپ و … خودسرانه اقدام به این عمل کنند …؟! هر چند اذعان دارم که اخیرا به واسطه اعتراضات برخی همکاران شریفم ، شاهد نظم نسبی در این خصوص بوده ایم و صد البته تا رسیدن به وضع مطلوب فاصله ها باقیست…
پیام آخر اینکه قداست این مجموعه را حفظ کنید و بر پویایی فرهنگ شهرمان بیاندیشید و از طرفی، در این بین، کارگزاران دولتی موظفند، نسبت به اوضاع شخصی و مالی و ارتزاق اصحاب رسانه نیز بی توجه نباشند که آنان نیز دارای زندگی شخصی هستند و ارتقاء کیفیت زندگیشان قطعا امری مهم می باشد…
دکتر کیانوش معمر
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰