پدیده ی نامتعارف هزاره سوم وجامعه

در دنیای سیاست؛ چه در گذشته و چه در حال، معمولا متناسب با آگاهی سیاسی مردم با آنها برخورد میشده و میشود. بعضا توسط شخصیتهای صاحب نفوذ طیفهای حاکم پدیده های متفاوتی در راستای تغییرات درونی آن کشور در مقابل تهدیدات جناحی رقبای داخلی با فرآیندی ویژه به شکل فرسماژور و به ناچار « قطع […]

در دنیای سیاست؛ چه در گذشته و چه در حال، معمولا متناسب با آگاهی سیاسی مردم با آنها برخورد میشده و میشود. بعضا توسط شخصیتهای صاحب نفوذ طیفهای حاکم پدیده های متفاوتی در راستای تغییرات درونی آن کشور در مقابل تهدیدات جناحی رقبای داخلی با فرآیندی ویژه به شکل فرسماژور و به ناچار « قطع رجال» به خورد جامعه داده میشود.درمقاطعی با شکل دادن ظاهر قانونی فردی را برای منصبی تراز بالا بر مردم ‌تحمیل میکنند تا شاید به اهداف مورد نظرشان برسند.

در جوامع ایکه ملتهایشان بجای اینکه مطالبه گر باشند اما تماشاگرند (ملت تماشاگر)، باعث بروز پدیده های سیاسی نامتعارف میگردند.«بطور مثال در هر هزاره و صده ای عجوبه ا ی نا متعارف به عنوان سوپاپ اطمینان به مردم معرفی میگردد.تا با هزینه کردن آن شخصیت نه چندان مطرح، ادامه حیات سیاسی اجتماعی هم طیفیهایش تضمین وتامین گردد. هرچند افکار و گفتار و رفتار سیاسی اجتماعی آن‌ شخصیت با دنیای متمدن ومترقی و بروز داخلی وخارجی تفاوت فاحش داشته باشد‌ اما به دلایلی این ظهور و بروز پیدا میکند. و به عنوان سکاندار قسمت مهمی از آن کشورها مدیریت و حکومت می نماید.

فرصتهای طلایی آن کشور که به هرشکل ممکن در اختیار چنین افرادی پر مداعا و « نارس سیاسی و خود رو» در جهت عرض اندام سیاسی قرار می گیرد متاسفانه قسمت اعظمی از وقت و زمان منوط به پیشرفت آن کشور به فرصت سوزی علنی و عملی تبدیل میگردد.

چنین شخصیت فرضی در شانزده سال پیش در ایران به واقعیت پیوست ‌و کشور ایران را با چالشهای سیاسی و‌ملت ایران را با سونامیهای اقتصادی بی سابقه ای مواجه نمود.این فرد بسیار تندرو، به دلیل عدم ‌توانمندی اقتصادی و سیاسی خویش و بخاطر عدم داشتن تیم با تجربه مدیریتی جهت چیدمان هیات وزیران یا کابینه دولت ‌و‌ به واسطه داشتن تفکر و روح تندروی کشور را هر سال یکبار با رکود تورم زا مواجه نمود و کاسه کوزه های کشور را درهم شکست.

چراکه وی ذاتا برای آن منصب ساخته نشده است و داریتش در حد یک ریاست جمهور نبوده و با داشتن ادبیاتی تند و غیر تعاملی با دیگران نه در طول و نه درعرض ریاست حمهوری بود.
لذا با وجود این شخصیت ضعیف به عنوان مدیریت یکی از قوای مهم سه گانه ایران مسایل اقتصادی و سیاسی بین المللی و داخلی کشور به سمت نامتوازن بودن و نابودی و ناهنحاریهای حاصل از تفکرات آن فرد هدایت شد. همچنین منجر به برهم‌زدن تعادل سیاسی و شکست اقتصادی و رکود و تورم های سونامی گونه مختلف و معضلات اجتماعی میگردد.لذا پس لرزه های این عدم تدبیر تا دهه ها ادامه خواهد داشت و جبرانش برای ملتها بسیار دشوار خواهد بود.

بی تردید وجود و خلق این پدیده های شوم مدیریتی، حاصل عدم آگاهی سیاسی ملی و ‌تماشاگر بودن مردم و عملکرد ضعیف رسانه ها و مطبوعات و روزنامه نگاران منفعل گشته، همچنین منتقدین محافظه کاری است که به ظاهر شجاع میدانهای بی رقیب تمایش داده میشود

ایران متمدن و ملت تاریخ ساز ایران بزرگ، در عصر حاضر شاید به دلیل داشتن نقاط ضعف و منفغل گشته شده ناشی از سیاستهای متزلزل کننده اقتصادی مدیرانش به چنین روزی افتاده است که بجای معرفی نخبگان توسط متولیان تصمیم گیرنده و به تبع آن انتخاب شایسته از بین آنان در مقاطعی روی به معرفی و انتخاب پخمگانی نموده است نمودش در عملکرد پایبن اقتصادی و معیشتی مردم نمایان است.

میتوان گفت؛ اینگونه شخصیتهای نا متعادل به عنوان عجوبه تخریب و تهدید و تهمت هزاره سوم معروفند و ‌از آنها بل این عناوین یاد میشود…؟شخصیت متزلزل کننده، معروف به پدیده ی هزاره سوم «احمدی نژاد» به نمایندگی از طیف حاکم اصولگرایی، پس از دولت اصلاحات با اندک سوابق مدیریتی شهری بروز کرد و تمام دست آوردها و تنظیمات حکومتی و مردمی را تحت الشعاع افکار نابخرادانه و عقده گشایانه خود قرار داد.

این پدیده نامناسب نه چندان سیاسی، باعث گردید کشور پر منابع و بزرگ ایران تابحال نتواند به ریکاوری سیاسی اقتصادی دست پیدا کند تا فرصتی پیدا نماید بر مشکلات اقتصادی، معضلات اجتماعی، پسرفتهای فرهنگی و نابسامانیهای سیاسی غلبه نماید.

اسماعیل نایب زاده‌طولابی -کنشگر سیاسی، اجتماعی.
انتهای پیام/